شمارهٔ ۵۰۲
جانا مران رخش جفا بر خاکساران بیش از این
زاری ببین خواری مکن با بردباران بیش از این
کردم نگاهی آرزو و آن هم نکردی از جفا
دارند چشم ای بیوفا یاران ز یاران بیش از این
دل کرده ساز ای نوش لب در وعده قانونی عجب
گرمی مکش آتش مزن در خامکاران بیش از این
بر گرد زنگی گشت جان ز آب دم تیغت ولی
زان ابرِ تر میداشت دل امید باران بیش از این
ای از ازل بر آتشست ساکن سپند جان ما
تسکین مجو تمکین مخواه از بیقراران بیش از این
تازان به جولانگه درا کز ناز بر اهل وفا
توسن نتازند از جفا رعنا سواران بیش از این
هر دم به بزم ای محتشم ساقی کشانت میکشد
باشند در قید ورع پرهزگاران بیش از این
شمارهٔ ۵۰۱: بر رخ به قصد دل منه زلف دو تا را بیش از اینشمارهٔ ۵۰۳: آینه بردار و حسن جان فزای خویش بین
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا مران رخش جفا بر خاکساران بیش از این
زاری ببین خواری مکن با بردباران بیش از این
هوش مصنوعی: ای جانا، به کسانی که در سختی هستند، بیشتر از این ظلم نکن و به ذلت آنها توجه کن. با اهل صبر و بردباری، بیش از این بدرفتاری نکن.
کردم نگاهی آرزو و آن هم نکردی از جفا
دارند چشم ای بیوفا یاران ز یاران بیش از این
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که به عشقی ناکام اشاره دارد که فرد برای محبوبش آرزویی داشته اما او نسبت به این احساس بیتفاوت است. نگاه او نمادی از امید و آرزوست، اما به نظر میرسد که محبوب نه تنها به این احساس توجهی نمیکند بلکه نسبت به دوستان و اطرافیان نیز کممحبت است. به طور کلی احساس دلشکستگی و بیوفایی در این رابطه به وضوح بیان شده است.
دل کرده ساز ای نوش لب در وعده قانونی عجب
گرمی مکش آتش مزن در خامکاران بیش از این
هوش مصنوعی: به دل برنامهریزی کن ای لب خوشنواز، در وعدهای که قانون دارد. جای تعجب است که آتش را نسوزانی و در کار بیفایدهها بیش از این شعلهور نشویی.
بر گرد زنگی گشت جان ز آب دم تیغت ولی
زان ابرِ تر میداشت دل امید باران بیش از این
هوش مصنوعی: به دور زنگی، جان به آب دم تیغ تو محو شده است، اما دل از ابر مرطوب امیدی بیشتر از باران دارد.
ای از ازل بر آتشست ساکن سپند جان ما
تسکین مجو تمکین مخواه از بیقراران بیش از این
هوش مصنوعی: ای که از ابتدای زمان به آتش نشستهای، روح ما را آرامش مده و از بیقراری ما انتظار آرامش و سکون نداشته باش.
تازان به جولانگه درا کز ناز بر اهل وفا
توسن نتازند از جفا رعنا سواران بیش از این
هوش مصنوعی: میگوید که با پرچم وفا و عشق به میدان بیا، زیرا سواران زیبا با رفتار خوب و نازهای خود، به هیچوجه اذیت و ستم نمیکنند. پس بهجای سختی و جفا، زیبایی و مهربانی را گرامی بدارید.
هر دم به بزم ای محتشم ساقی کشانت میکشد
باشند در قید ورع پرهزگاران بیش از این
هوش مصنوعی: هر لحظه در میگساری که تو برگزار میکنی، میکشانی و دعوت میکنی. باید مراقب باشیم و از مرز پرهیز و احتیاط فراتر نرویم.

محتشم کاشانی