شمارهٔ ۴۸۸
ای به بالا فتنه سرگردان بالای تو من
ای سراپا ناز قربان سراپای تو من
با وجود جلوهٔ تو خلق حیران منند
بس که حیران گشتهام برقد رعنای تو من
کرده چشم نیمبازت رخنه در بنیاد جان
این چه چشمست ای شهید چشم شهلای تو من
تا نگردد خواری من برملا پیش کسان
مینوازی بنده را ای بندهٔ رای تو من
بندبندم بگسل از هم گرنباشم روز حشر
بند بر دل مانده زلف سمن سای تو من
چون برون آرم سر از خاک لحد باشم هنوز
پای در گل از خیال نخل بالای تو من
در صف دیوانگان کوی عشقم جا مباد
گر خلاصی جویم از زنجیر سودای تو من
دست من گیر ای گل رعنا که هستم از فراق
خار در پا رفته راه تمنای تو من
محتشم تا خسروان را مجلس آراید به شعر
پادشاه او تو باشی مجلس آرای تو من
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به بالا فتنه سرگردان بالای تو من
ای سراپا ناز قربان سراپای تو من
هوش مصنوعی: ای محبوب من که در اوج زیبایی و جذابیت هستی، من قربان تمام زیباییها و ناز تو میشوم. تو مانند فتنهای در اوج آسمانها هستی که من همواره در جستجوی توام.
با وجود جلوهٔ تو خلق حیران منند
بس که حیران گشتهام برقد رعنای تو من
هوش مصنوعی: وجود زیبای تو باعث شده که مردم در حیرت و شگفتی باشند. من نیز به قدری تحت تأثیر زیبایی تو قرار گرفتهام که خودم حیران و گیج شدهام.
کرده چشم نیمبازت رخنه در بنیاد جان
این چه چشمست ای شهید چشم شهلای تو من
هوش مصنوعی: چشمان نیمهباز تو روح من را تحت تاثیر قرار داده است؛ این چه چشمی است که اینگونه به دل مینشیند؟ ای شهید، زیبایی چشمان سیاه تو چگونه است!
تا نگردد خواری من برملا پیش کسان
مینوازی بنده را ای بندهٔ رای تو من
هوش مصنوعی: تا زمانی که رفتار خوشایند من را در مقابل دیگران نشان ندهی و رسواییام را آشکار نسازی، به من محبت کن، ای کسی که از عاقلانت هستی.
بندبندم بگسل از هم گرنباشم روز حشر
بند بر دل مانده زلف سمن سای تو من
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت به خاطر تو از هم بپاشم، زلف زیبای تو دل مرا به خود بسته است.
چون برون آرم سر از خاک لحد باشم هنوز
پای در گل از خیال نخل بالای تو من
هوش مصنوعی: وقتی از خاک گور بیرون بیایم، هنوز در فکر و خیال تو هستم و به چیزی جز تو فکر نمیکنم.
در صف دیوانگان کوی عشقم جا مباد
گر خلاصی جویم از زنجیر سودای تو من
هوش مصنوعی: هرگز در صف دیوانگان عشق من جایی نداشته باش، چون اگر بخواهم از زنجیر محبت تو رهایی یابم، غیرممکن است.
دست من گیر ای گل رعنا که هستم از فراق
خار در پا رفته راه تمنای تو من
هوش مصنوعی: ای گل زیبا، دست مرا بگیر، چرا که به خاطر دوریات، پاهایم پر از خاری شده و در راه رسیدن به تو دچار مشکل شدهام.
محتشم تا خسروان را مجلس آراید به شعر
پادشاه او تو باشی مجلس آرای تو من
هوش مصنوعی: محتشم اگر بخواهد مجالسی برای پادشاهان ترتیب بدهد، تو خودت بزرگترین برگزار کننده این مجالس هستی و من هم به عنوان کسی که در این مجالس حضور دارد، در کنارت هستم.
حاشیه ها
1393/11/08 00:02
فریدون قاسمی
" من " در ابتدای بیت پنجم اضافی است . لطفاً اصلاح شود .
1393/12/12 11:03
آراد
بیت هفتم صف درسته نه وصف
در صف دیوانگان کوی عشقم ...
1398/04/12 13:07
حسین
این همه غلط تایپی؟ حقیتاً باعث تاسف است. گویا گوش شنوایی هم برای اصلاحشان نیست.

محتشم کاشانی