گنجور

شمارهٔ ۴۸۵

یارب که خواند آیت عجر و نیاز من
بر شاه بنده پرور مسکین نواز من
یارب که گوید از من مسکین خاکسار
با شهسوار سر کش گردون فراز من
کای نوربخش چشم جهان بین مردمان
ای روشنائی نظر پاکباز من
چشمت که خوش بمن به فکندی خدنگ ناز
اکنون چرا نمی‌نگرددر نیاز من
گوش مبارکت که ز من می‌شنید راز
بهر چه گوشه‌گیر شد آخر ز راز من
زلفت مگر ز من کجی دید کز جفا
کوتاه ساخت رشتهٔ عمر دراز من
چون محتشم ز درد تو بیچاره‌ام چه باک
گر چاره ساز من شوی ای چاره‌ساز من

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یارب که خواند آیت عجر و نیاز من
بر شاه بنده پرور مسکین نواز من
هوش مصنوعی: خدایا، چه کسی درخواست و نیاز من را از روی رحمت و لطف تو به درگاه پادشاهی که به بندگان بی‌نوا محبت می‌کند، می‌خواند؟
یارب که گوید از من مسکین خاکسار
با شهسوار سر کش گردون فراز من
هوش مصنوعی: ای خدای من، چه کسی می‌تواند دربارهٔ من، که آواره و حقیر هستم، با آن شاهزاده‌ای که بر فراز آسمان‌ها نشسته است، سخن بگوید؟
کای نوربخش چشم جهان بین مردمان
ای روشنائی نظر پاکباز من
هوش مصنوعی: ای منبع نور و روشنی بخش چشمان مردم جهان، ای روشنی‌بخش دیدگان روشن و پاک من!
چشمت که خوش بمن به فکندی خدنگ ناز
اکنون چرا نمی‌نگرددر نیاز من
هوش مصنوعی: چشم تو که قبلاً با نگاهی عاشقانه به من می‌نگریست، حالا چرا به من که مشتاق توام، نگاه نمی‌کند؟
گوش مبارکت که ز من می‌شنید راز
بهر چه گوشه‌گیر شد آخر ز راز من
هوش مصنوعی: چرا گوش تو که به حرف‌ها و رازهای من گوش می‌داد، حالا از من فاصله گرفته و پنهان شده است؟
زلفت مگر ز من کجی دید کز جفا
کوتاه ساخت رشتهٔ عمر دراز من
هوش مصنوعی: شاید موهای تو از من نازی ببیند که به خاطر بی‌عدالتی‌ات، رشتهٔ طولانی زندگی‌ام را کوتاه کرده‌ای.
چون محتشم ز درد تو بیچاره‌ام چه باک
گر چاره ساز من شوی ای چاره‌ساز من
هوش مصنوعی: من از درد تو خیلی رنج می‌برم، اما چه اهمیتی دارد اگر تو ابرار درد من را برطرف کنی، ای کسی که می‌توانی مشکل من را حل کنی.

حاشیه ها

1399/11/02 09:02
رضا

عجر و نیاز یا عجز و نیاز؟