شمارهٔ ۴۸۴
در ملک بودی اگر یک ذره عشق یار من
در فلک آتش افکندی آه آتش بار من
در تن زارم جگر صدچاک و دل صد پاره شد
بوالعجب گلها شکفت از عشق در گلزار من
چون کند پامالم آن سرو از پی پابوس او
دل برون آید ز چاک سینهٔ افکار من
های و هویم لرزه در گورافکند منصور را
چون زنند از راه عبرت در ره اودار من
خواستم از شربت وصلش دمی یابم حیات
کرد چشم قاتلش زهری عجب در کار من
آن چنان زارم که بر من دشمنان گزیند زار
دوستی آخر تو کمتر کوش در آزار من
محتشم هرگه نویسم شعر عاشق سوز خویش
آتش افتد از قلم در نسخهٔ اشعار من
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در ملک بودی اگر یک ذره عشق یار من
در فلک آتش افکندی آه آتش بار من
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا حتی کمی عشق به معشوق من وجود داشت، تو در آسمان آتش به پا میکردی، ای آهی که باران آتش بر من میکشی.
در تن زارم جگر صدچاک و دل صد پاره شد
بوالعجب گلها شکفت از عشق در گلزار من
هوش مصنوعی: در دل و وجود من درد و زخمهای زیادی نهفته است و روح و احساساتم نیز به شدت متلاشی شدهاند. اما با این حال، به شگفتی، عشق باعث شده تا گلهای زیبا در دنیای من شکوفا شوند و زندگی به قلبم بازگشته است.
چون کند پامالم آن سرو از پی پابوس او
دل برون آید ز چاک سینهٔ افکار من
هوش مصنوعی: وقتی آن سرو زیبایی به خاطر اهتمام و علاقهاش بر من پا میگذارد، دل من از غم و فکرهای درونیام به شدت بیرون میجهد.
های و هویم لرزه در گورافکند منصور را
چون زنند از راه عبرت در ره اودار من
هوش مصنوعی: در اینجا به شدت نگران و مضطرب هستم، به گونهای که روح منصور را به لرزه میاندازم؛ زیرا وقتی از مسیر عبرت و پند آموزی میگذریم، عواقب سنگینی ما را تهدید میکند.
خواستم از شربت وصلش دمی یابم حیات
کرد چشم قاتلش زهری عجب در کار من
هوش مصنوعی: خواستم از شربت وصال او لحظهای زندگی بگیرم، اما چشمهای مهدیاش مرا به زهر عجیبی مبتلا کرد.
آن چنان زارم که بر من دشمنان گزیند زار
دوستی آخر تو کمتر کوش در آزار من
هوش مصنوعی: من آنقدر بینوا و بینوا هستم که حتی دشمنانم بر من رحم نمیکنند، حالا که اینگونه است، ای دوست، چرا بیشتر از این به من آزار میزنی؟
محتشم هرگه نویسم شعر عاشق سوز خویش
آتش افتد از قلم در نسخهٔ اشعار من
هوش مصنوعی: هر بار که من شعرهای عاشقانهام را مینویسم، انگار آتش از قلمم بیرون میزند و بر روی برگههای اشعارم میافتد.
حاشیه ها
1399/11/30 18:01
حمید
سلام
در بیت ششم (( گریند )) درست است

محتشم کاشانی