شمارهٔ ۴۸۳
بت پرستی را شعار خود کنم تا یار من
از خدای خود نترسد چون کند آزار من
سر ز تقوی پا ز مسجد دست از طاعت کشم
تا شود آن نامسلمان راضی از اطوار من
کوشم اندر معصیت چندان که گردم کشتنی
تا بود در کشتن من بیگنه دلدار من
دوستان را حضم خود سازم که بعد از کشتنم
خون من قطعا نخواهند از بت خونخوار من
دشمنان را دوست دارم تا پس از قتلم نهد
این گنه بر گردن ایشان مه پرکار من
گو سیه شو رویم از ترک عبادت تا مرا
بندهٔ یک رنگ خود داند پری رخسار من
محتشم خواهد به خاک تیره یکسان خویش را
تا مرا دیگر به کام خویش بیند یار من
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بت پرستی را شعار خود کنم تا یار من
از خدای خود نترسد چون کند آزار من
هوش مصنوعی: من بت پرستی را سرلوحه خود قرار میدهم تا محبوب من از خدایش نترسد، هرگاه که به من آسیب برساند.
سر ز تقوی پا ز مسجد دست از طاعت کشم
تا شود آن نامسلمان راضی از اطوار من
هوش مصنوعی: من از تقوی و از عبادت دست میکشم تا اینکه آن کافر از رفتار من راضی شود.
کوشم اندر معصیت چندان که گردم کشتنی
تا بود در کشتن من بیگنه دلدار من
هوش مصنوعی: در تلاش هستم که به گناه بیفتم آنقدر که در نهایت به مرگ کشانده شوم، زیرا در این مرگ بیگناه، محبوب من حضور دارد.
دوستان را حضم خود سازم که بعد از کشتنم
خون من قطعا نخواهند از بت خونخوار من
هوش مصنوعی: دوستانم را به خود میکشم تا بعد از مرگم، خون من را از بت خونی خود نمیگیرند.
دشمنان را دوست دارم تا پس از قتلم نهد
این گنه بر گردن ایشان مه پرکار من
هوش مصنوعی: من دشمنانم را دوست دارم، چون وقتی که مرا بکشند، این گناه را به گردن آنها میاندازند و من بیگناه میمانم.
گو سیه شو رویم از ترک عبادت تا مرا
بندهٔ یک رنگ خود داند پری رخسار من
هوش مصنوعی: اگر من به خاطر ترک عبادت سیاه شوم، دست کم همانی که زیبایی رخسار مرا میبیند، مرا به عنوان بندهای وفادار و یکدست بشناسد.
محتشم خواهد به خاک تیره یکسان خویش را
تا مرا دیگر به کام خویش بیند یار من
هوش مصنوعی: محتشم به زودی تمام دارایی و وجود خود را به زمین تیره و خاکی میسپارد تا آنکه یار من، باز مرا در آغوش خود بگیرد و به خواستهاش برسد.

محتشم کاشانی