گنجور

شمارهٔ ۴۷۱

فتنه می‌خیزد از آن ترکانه دامن برزدن
عشوه می‌ریزد از آن مستانه گل بر سر زدن
ترک چشمش دارد آیا از کدام استاد یاد
دست از تمکین به جنبانیدن خنجر زدن
شیر دلرا کند گرد لشگر حسنش ز جا
نیست آسان خویش را بر قلب این لشگر زدن
قسمی از بیگانگی دارد که می‌بارد از آن
خانهٔ دل را به دست آشنائی در زدن
باده در خلوت کشیدن‌های او را در قفاست
سر ز جائی برزدن آتش به عالم در زدن
یک جهان لطف است ازو بعد از تواضعهای عام
سر ز من پیچیدن اندر حالت ساغر زدن
نرگس خنجرزن او زخم خنجر خورده را
می‌کشد از انتظار خنجر دیگر زدن
پیش آن چشم ای غزالان عشوهٔ چشم شما
نیست جز بر چشم مردم مشت خاکستر زدن
محتشم پروانه آن شمع گشتی وای تو
نیست کار سرسری گرد سر او پر زدن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فتنه می‌خیزد از آن ترکانه دامن برزدن
عشوه می‌ریزد از آن مستانه گل بر سر زدن
هوش مصنوعی: فرآیند ایجاد آشفتگی از رفتار جذاب و فریبنده او آغاز می‌شود و زیبایی و شادابی مانند گل، از سر و صورت آن آرامش‌طلبان پدیدار می‌شود.
ترک چشمش دارد آیا از کدام استاد یاد
دست از تمکین به جنبانیدن خنجر زدن
هوش مصنوعی: آیا آن زیبایی که در نگاهش وجود دارد، از کدام معلم آموخته شده است؟ چرا که او با حرکاتش و تند و تیز بودنش، ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
شیر دلرا کند گرد لشگر حسنش ز جا
نیست آسان خویش را بر قلب این لشگر زدن
هوش مصنوعی: شیر دلی که در میان لشکر حسن خود را به راحتی نمی‌تواند نشان بدهد و بر قلب این لشکر ضربه بزند.
قسمی از بیگانگی دارد که می‌بارد از آن
خانهٔ دل را به دست آشنائی در زدن
هوش مصنوعی: بخشی از عدم آشنایی در آن وجود دارد که از دل برمی‌خیزد و به خاطر آشنایی، در باز کردن آن خانه می‌کوشد.
باده در خلوت کشیدن‌های او را در قفاست
سر ز جائی برزدن آتش به عالم در زدن
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب در تنهایی او را به مرز جنون کشانده است، تا جایی که آتش وجودش به جهانیان سرایت کرده است.
یک جهان لطف است ازو بعد از تواضعهای عام
سر ز من پیچیدن اندر حالت ساغر زدن
هوش مصنوعی: پس از نشان دادن تواضع‌های عمومی، یک دنیا لطف از او وجود دارد که مرا در حینی که مشغول نوشیدن هستم، در می‌پیچاند.
نرگس خنجرزن او زخم خنجر خورده را
می‌کشد از انتظار خنجر دیگر زدن
هوش مصنوعی: نرگس با زیبایی و جذابیت خود باعث می‌شود که کسی در درد و رنجی که تجربه کرده، غرق شود و همچنان در انتظار زخم جدیدی باقی بماند.
پیش آن چشم ای غزالان عشوهٔ چشم شما
نیست جز بر چشم مردم مشت خاکستر زدن
هوش مصنوعی: در برابر آن چشمان زیبای شما، هیچ چیز جز پاشیدن خاکستر بر چشم دیگران نیست.
محتشم پروانه آن شمع گشتی وای تو
نیست کار سرسری گرد سر او پر زدن
هوش مصنوعی: محتشم، تو همچون پروانه‌ای هستی که به دور آن شمع می‌چرخد. اما وای بر تو، که این کار ساده‌ای نیست. در واقع، پرواز به دور او و عشق ورزیدن به او کار آسانی نیست.