گنجور

شمارهٔ ۴۵۶

مرا صید افکنی زد زخم و بند افکند در گردن
به ابروی کمان دار و به گیسوی کمند افکن
هم از تندی هم از تمکینش تا آگه شوی بنگر
محرف بستن تیغ و ملایم راندن توسن
سر آن شمع فانوس حیا گردم که از شوخی
به جان خلق آتش در زند چون برزند دامن
به آن رخسار گندم‌گون جمالت راست بازاری
که قرص آفتاب آنجا نمی‌ارزد به یک ارزن
تو هرجا بگذری از سینه‌ها آتش برافروزی
برآید بوی یک گلشن ولی با دود صد گلخن
ز بس کز اتحاد معنوی آمیختم با تو
نمی‌دانم در آغوش خیالت کاین توئی یا من
نخواهد مرد تا حشر ای همایون کوکب تابان
چراغ محتشم کز پرتو مهر تو شد روشن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا صید افکنی زد زخم و بند افکند در گردن
به ابروی کمان دار و به گیسوی کمند افکن
هوش مصنوعی: تو مرا با تیر زخم زدی و بندهایی به گردنم انداختی، مانند کمانداری که ابرویش را به تیر و گیسوانش را به دام می‌افکند.
هم از تندی هم از تمکینش تا آگه شوی بنگر
محرف بستن تیغ و ملایم راندن توسن
هوش مصنوعی: برای درک بهتر رفتار و شخصیت کسی، باید به دو جنبه توجه کنیم: یکی سرعت و خشونت او و دیگری آرامش و نرمش او. در واقع، با دقت نگاه کردن به این دو ویژگی می‌توان به درون و نیت واقعی او پی برد.
سر آن شمع فانوس حیا گردم که از شوخی
به جان خلق آتش در زند چون برزند دامن
هوش مصنوعی: می‌خواهم به شمعی که در کنار چراغ حیا قرار دارد، نزدیک شوم؛ چرا که به شوخی می‌تواند آتش را در دل مردم ایجاد کند، همانطور که ممکن است دامن خود را به آتش بسوزاند.
به آن رخسار گندم‌گون جمالت راست بازاری
که قرص آفتاب آنجا نمی‌ارزد به یک ارزن
هوش مصنوعی: به خاطر چهره زیبایت، بازار زیبایی تو آن‌قدر ارزشمند است که حتی خورشید هم در آنجا ارزشی ندارد.
تو هرجا بگذری از سینه‌ها آتش برافروزی
برآید بوی یک گلشن ولی با دود صد گلخن
هوش مصنوعی: هر جا که تو قدم بگذاری، آتش عشق در دل‌ها شعله‌ور می‌شود و عطر یک باغ پر از گل به مشام می‌رسد، اما در عین حال، دود و غم و اندوه از صد جهنم نیز بر می‌خیزد.
ز بس کز اتحاد معنوی آمیختم با تو
نمی‌دانم در آغوش خیالت کاین توئی یا من
هوش مصنوعی: به خاطر این‌که به حدی با تو هم‌نوا و یکپارچه شده‌ام، دیگر نمی‌دانم در آغوش خیال تو هستم یا در آغوش خودم.
نخواهد مرد تا حشر ای همایون کوکب تابان
چراغ محتشم کز پرتو مهر تو شد روشن
هوش مصنوعی: تا روز قیامت از بین نخواهد رفت، ای ستاره درخشان و باشکوه، چراغ پرزرق و برق که به خاطر نور محبت تو روشن شده است.