شمارهٔ ۴۴۷
تو به زور حسن ایمن مشو از سپاه آهم
که من ضعیف پیکر ملک قوی سپاهم
شه چار رکن عشقم که به چار سوی غیرت
ز سیه گلیم محنت زدهاند بارگاهم
نه هوای سربلندی نه خیال ارجمندی
نه سراسری و خرگه نه غم سر و کلاهم
ز هجوم وحشیانم شده متفق سپاهی
که ز خسروی چو مجنون به ستیزه باج خواهم
ز جنون فزود هردم چو بلای ناگهانی
در و دشت در حصارم دد و دام در پناهم
زده سر ز باغ رویت چه گیاه خوش نسیمی
که گل جنون شکفته ز نسیم آن گیاهم
ز تو محتشم چه پنهان که دگر به قصد ایمان
ز بتان نامسلمان صنمی زده است راهم
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو به زور حسن ایمن مشو از سپاه آهم
که من ضعیف پیکر ملک قوی سپاهم
هوش مصنوعی: تو به خاطر زیباییات فکر نکن که از عذابهای دلbroken خود در امان هستی، زیرا من با کمبود جسمیام، قدرت زیادی در درون دارم.
شه چار رکن عشقم که به چار سوی غیرت
ز سیه گلیم محنت زدهاند بارگاهم
هوش مصنوعی: عشق من بر پایه چهار رکن است و به خاطر غیرتم، بار مصیبتها را در چهار سوی زندگیام به دوش میکشم.
نه هوای سربلندی نه خیال ارجمندی
نه سراسری و خرگه نه غم سر و کلاهم
هوش مصنوعی: نه آرزوی افتخار دارم، نه امید به مقام بلند، نه احساس سربلندی دارم و نه غم و اندوهی برای سر و کلاهم.
ز هجوم وحشیانم شده متفق سپاهی
که ز خسروی چو مجنون به ستیزه باج خواهم
هوش مصنوعی: از حمله وحشیان، سپاهی به من حملهور شده است که چون مجنون، به جنگ با خسرو میروم و خواهان باج هستم.
ز جنون فزود هردم چو بلای ناگهانی
در و دشت در حصارم دد و دام در پناهم
هوش مصنوعی: با هر لحظه که میگذرد، جنونم بیشتر میشود. مثل یک بلا یا حادثه ناگهانی، من در محاصرهای از خطرات و مشکلات قرار دارم و در این شرایط، موجودات وحشی و دامهای خطرناک در اطرافم جمع شدهاند و من را در خود گرفتهاند.
زده سر ز باغ رویت چه گیاه خوش نسیمی
که گل جنون شکفته ز نسیم آن گیاهم
هوش مصنوعی: با نگاهی به زیباییهای تو، چه گیاه خوشبو و دلنشینی به زودی شکوفا میشود که گلهای عشق و جنون از نسیم آن گیاه بچرخند و جوانه بزنند.
ز تو محتشم چه پنهان که دگر به قصد ایمان
ز بتان نامسلمان صنمی زده است راهم
هوش مصنوعی: از تو، ای محتشم، چه چیزهایی پنهان است؟ اینکه دیگر به خاطر ایمانم به معبودان غیرمسلمان، دلیلی برای دوری از عشق تو وجود ندارد و به سمت عشقت گام برمیدارم.

محتشم کاشانی