گنجور

شمارهٔ ۴۴۰

گرچه ناچار از درت ای سرو رعنا می‌روم
از گرفتاری دلم اینجاست هرجا می‌روم
رفتنم را بس که میترسم کسی مانع شود
می‌روم امروز و می‌گویم که فردا می‌روم
رفته خضر ره ز پیش اما من گم کرده پی
هست تا سر می‌کشم یا هست تا پا می‌روم
عقل و دین و دل که مخصوصند بهر الفتت
می‌گذارم با تو وحشی انس تنها می‌روم
می‌روم در پی بلای هجر از یاد وصال
اشگم از چشم بلا بین میرود تا می‌روم
گفتیم کی خواهی آمد باز حال خود بگو
حال من در پردهٔ غیب است حالا می‌روم
وای بر من محتشم از غایت بیچارگی
در رهی کانرا نهایت نیست پیدا می‌روم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرچه ناچار از درت ای سرو رعنا می‌روم
از گرفتاری دلم اینجاست هرجا می‌روم
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ناچار هستم از پیش تو بروم، ای بهار زیبا، اما دل من همچنان در اینجا و در محبت تو گرفتار است، هرجا که می‌روم.
رفتنم را بس که میترسم کسی مانع شود
می‌روم امروز و می‌گویم که فردا می‌روم
هوش مصنوعی: ترس از موانع باعث شده که برای رفتنم تعلل کنم، امروز تصمیم گرفته‌ام بروم و به خودم بگویم که امکان دارد فردا نروم.
رفته خضر ره ز پیش اما من گم کرده پی
هست تا سر می‌کشم یا هست تا پا می‌روم
هوش مصنوعی: خضر که نماد هدایت و راهنمایی است، دیگر در مسیر نیست و من در حال گم کردن راه خود هستم. به دنبال نشانه‌هایی می‌گردم که بتوانم یا در پایین مسیر حرکت کنم یا در حالتی بلندتر از آن.
عقل و دین و دل که مخصوصند بهر الفتت
می‌گذارم با تو وحشی انس تنها می‌روم
هوش مصنوعی: عقل و دین و دل که مخصوص تو هستند را به خاطر دوستی‌ات کنار می‌گذارم و با تو، که وحشی هستی، به تنهایی می‌روم.
می‌روم در پی بلای هجر از یاد وصال
اشگم از چشم بلا بین میرود تا می‌روم
هوش مصنوعی: من به دنبال غم جدایی می‌روم و یاد وصال و وصل، اشک‌هایم از چشمانم جاری می‌شود و به همین خاطر در حینی که می‌روم، اشک‌هایم نمی‌گذارند روزها را فراموش کنم.
گفتیم کی خواهی آمد باز حال خود بگو
حال من در پردهٔ غیب است حالا می‌روم
هوش مصنوعی: گفتیم چه زمانی دوباره می‌آیی، حال خودت را بگو. حال من در عالم غیب است، الان دارم می‌روم.
وای بر من محتشم از غایت بیچارگی
در رهی کانرا نهایت نیست پیدا می‌روم
هوش مصنوعی: اه وای بر حال من! از شدت بیچارگی و گرفتاری در مسیری قرار دارم که انتهایی برایش دیده نمی‌شود و تنها در حال گذر هستم.