گنجور

شمارهٔ ۴۳۷

ز دستت جیب گل پیراهنان را چاک می‌بینم
به راهت فرق زرین افسران را خاک می‌بینم
نی‌اند این بوالهوس طبعان آلایش گزین عاشق
منم عاشق که رویت را به چشم پاک می‌بینم
سبک جولان بتی قصد سر این بینوا دارد
که از سرهای شاهانش گران فتراک می‌بینم
جمالش ذره ای در صورت قالب نمی‌گنجد
به آن عنوان که من ز آئینهٔ ادراک می‌بینم
تصور می‌کنم کاب لطافت می‌چکد زان رخ
زبس کز نشئه حسنش طراوت‌ناک می‌بینم
اجل مشکل که یابد نوبت آن ذوعهد آن قاتل
که در کار خودش بس چست و پر چالاک می‌بینم
تو دست خود زقتل محتشم دار ای اجل کوته
که آن فتح از در شمشیر آن بی باک می‌بینم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز دستت جیب گل پیراهنان را چاک می‌بینم
به راهت فرق زرین افسران را خاک می‌بینم
هوش مصنوعی: من در دستان تو، جیب‌های گلدار پیراهنان را پاره می‌بینم و در مسیر تو، خاک بر سر فرمانروایان زرین را مشاهده می‌کنم.
نی‌اند این بوالهوس طبعان آلایش گزین عاشق
منم عاشق که رویت را به چشم پاک می‌بینم
هوش مصنوعی: من عاشق تو هستم و به عشق تو پایبندم، اما کسانی که فقط به لذت‌های زودگذر فکر می‌کنند، نمی‌توانند مرا درک کنند. من تو را با چشمانی پاک و روشن می‌بینم.
سبک جولان بتی قصد سر این بینوا دارد
که از سرهای شاهانش گران فتراک می‌بینم
هوش مصنوعی: پرنده‌ای سبک‌بال و آزاد به دنبال فتح و پیروزی بر سر یک بینا است و من در نگاه او، توده‌ای از سرهای شاهان را می‌بینم که به نظر می‌رسد به او سنگینی می‌کند.
جمالش ذره ای در صورت قالب نمی‌گنجد
به آن عنوان که من ز آئینهٔ ادراک می‌بینم
هوش مصنوعی: زیبایی او به قدری زیاد است که در هیچ قالب و شکلی نمی‌گنجد، همان‌طور که من از آینه‌ی درک خودم او را می‌بینم.
تصور می‌کنم کاب لطافت می‌چکد زان رخ
زبس کز نشئه حسنش طراوت‌ناک می‌بینم
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که از چهره‌اش، نرمی و لطافت به گونه‌ای می‌چکد که من از زیبایی‌اش، احساس شادابی و طراوت می‌کنم.
اجل مشکل که یابد نوبت آن ذوعهد آن قاتل
که در کار خودش بس چست و پر چالاک می‌بینم
هوش مصنوعی: مرگ به آسانی به سراغ کسی نمی‌آید، اما زمانی که نوبت آن قاتل می‌رسد، او به سرعت و با دقت عمل می‌کند و در کار خود بسیار تند و چالاک است.
تو دست خود زقتل محتشم دار ای اجل کوته
که آن فتح از در شمشیر آن بی باک می‌بینم
هوش مصنوعی: تو دست خود را از کشتن محتشم بازدار، زیرا سرنوشت او کوتاه است و من آن پیروزی را از شمشیر آن بی‌باک می‌بینم.