گنجور

شمارهٔ ۴۳۶

گر شود ریش درون رخنه گر بیرونم
بنمایم به تو کز داغ نهانت چونم
هرچه دارم من مهجور ز عشقت بادا
روزی غیر به غیر از غم روز افزونم
وصلت ار خاصهٔ عاشق نبود روز جزا
لیلی از شوق زند نعره که من مجنونم
خونم آمیخته با مهر غیوری که اگر
بیند این واقعه در خواب بریزد خونم
دی به دشنام گذشت از من و امروز به خشم
از بدآموزی امروز بسی ممنونم
نامه‌ای خواند و درید آن مه پرکار که رفت
دل به صد جا ز نهان ماندن آن مضمونم
محتشم در سخن این خسرویم بس که شده
خلعت آن قد موزون سخن موزونم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر شود ریش درون رخنه گر بیرونم
بنمایم به تو کز داغ نهانت چونم
هوش مصنوعی: اگر زخم‌های درونم آشکار شود و نشان دهم که چه داغی در دلم دارم، خواهی دید که چقدر به تو وابسته‌ام و چقدر درد کشیده‌ام.
هرچه دارم من مهجور ز عشقت بادا
روزی غیر به غیر از غم روز افزونم
هوش مصنوعی: هر چه دارم، به خاطر دوری از عشق تو، روزی فقط با غم بیشتر از قبل همراه خواهد بود.
وصلت ار خاصهٔ عاشق نبود روز جزا
لیلی از شوق زند نعره که من مجنونم
هوش مصنوعی: اگر وصال تو نصیب عاشق نباشد، روز قیامت لیلی از شوق فریاد خواهد زد که من مجنونم.
خونم آمیخته با مهر غیوری که اگر
بیند این واقعه در خواب بریزد خونم
هوش مصنوعی: خون من با عشق و غیرت آمیخته شده است، به طوری که اگر او این واقعه را در خواب ببیند، خون من خواهد ریخت.
دی به دشنام گذشت از من و امروز به خشم
از بدآموزی امروز بسی ممنونم
هوش مصنوعی: دیروز با بدگویی از من گذشت و امروز به خاطر تاثیرات منفی که از دیگران گرفته‌ام، بسیار سپاسگزارم.
نامه‌ای خواند و درید آن مه پرکار که رفت
دل به صد جا ز نهان ماندن آن مضمونم
هوش مصنوعی: او نامه‌ای را خواند و آن را پاره کرد، و آن دختر زیبا و پرمشغله به شدت تحت تأثیر قرار گرفت، به طوری که قلبش به هزار راز پنهان گرفتار شد.
محتشم در سخن این خسرویم بس که شده
خلعت آن قد موزون سخن موزونم
هوش مصنوعی: محتشم در کلام من، شبیه این پادشاهی هستم که به خاطر زیبایی و تناسب شایستگی‌ام، به من لباس و افتخاری داده‌اند.