گنجور

شمارهٔ ۴۳۵

زین گونه چو در مشق جنون حلقه چو نونم
فرداست که سر حلقه ارباب جنونم
بار دلم از کوه فزونست عجب نیست
گر خم شود از بار چنین قد چو نونم
تا بندهٔ مه خود شدم ایام
از قید دگر سیمبران کرد برونم
چشمت به خدنگِ مژه‌ کارِ دلِ من ساخت
نگذاشت که تیغت شود آلوده به خونم
صد شکر که چون لاله به داغ کهن دل
آراسته در عشق تو بیرون و درونم
من محتشم شاعر و شیرین‌سخن اما
لال است زبانم که به چنگ تو زبونم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زین گونه چو در مشق جنون حلقه چو نونم
فرداست که سر حلقه ارباب جنونم
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از حالتی صحبت می‌کند که به نوعی مانند تمرین جنون است. او به خود می‌بالد که در این حالت، مانند حلقه‌ای در جستجوی عشق و جنون قرار دارد و احساس می‌کند که در آینده، به نقطه‌ای خاص و مهم خواهد رسید که به اوج عشق و جنونش خواهد انجامید.
بار دلم از کوه فزونست عجب نیست
گر خم شود از بار چنین قد چو نونم
هوش مصنوعی: دل من از غم و درد به شدت سنگین است و این طبیعی است که زیر چنین باری خم شود، همان‌طور که یک نون نرم و شکننده نخواهد توانست وزن زیادی را تحمل کند.
تا بندهٔ مه خود شدم ایام
از قید دگر سیمبران کرد برونم
هوش مصنوعی: تا زمانی که به محبوب خود وابسته شدم، روزها مرا از قید دیگران رها کردند.
چشمت به خدنگِ مژه‌ کارِ دلِ من ساخت
نگذاشت که تیغت شود آلوده به خونم
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند تیرکمان دل من را هدف قرار داده و باعث شده‌اند که شمشیرت به خون من آلوده نشود.
صد شکر که چون لاله به داغ کهن دل
آراسته در عشق تو بیرون و درونم
هوش مصنوعی: بسیار خوشحالم که مانند لاله‌ای با زیبایی دل‌نواز، در عشق تو، هم درونی زیبا و هم بیرونی زیبا دارم.
من محتشم شاعر و شیرین‌سخن اما
لال است زبانم که به چنگ تو زبونم
هوش مصنوعی: من شاعر و خوش‌زبان هستم، اما زبانم گنگ است و توان بیان احساساتم را در برابر تو ندارم.