شمارهٔ ۴۱۷
به صلح یار در هر انجمن میخواند اغیارم
فتد تا در نظرها کز نظر افتاده یارم
نخواهم عذر او صد لطف پنهان گر کند با من
که ترسم بس کند گر از یک گویم خبر دارم
به من چندان گناه از بدگمانی میکند نسبت
که منهم در گمان افتاده پندارم گنه کارم
به بزمش چو نروم تغییر در صحبت کند چندان
که گردد در زمان ببر و نشد زان بزم ناچارم
چو در خلوت روم سویش پی دریوزه کامی
زبان عرض حاجت بندد از تعظیم بسیارم
گرم آزرده بیند پرسد از اغیار حالم را
که آزاری در زان پرسش افزاید بر آزارم
نبینم محتشم تا سوی وی ز اکرام پی در پی
ز پشت پای خجلت دیده نگذارد که بردارم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به صلح یار در هر انجمن میخواند اغیارم
فتد تا در نظرها کز نظر افتاده یارم
هوش مصنوعی: در هر جمعی به خاطر صلح و دوستی یارم، دیگران صحبتهایی میکنند و میخواهند توجهها را به خود جلب کنند، اما من که از نظر دیگران افتادهام، در واقع یارم در دل و ذهنم حضور دارد.
نخواهم عذر او صد لطف پنهان گر کند با من
که ترسم بس کند گر از یک گویم خبر دارم
هوش مصنوعی: من عذرخواهی او را نمیپذیرم، حتی اگر پنهانی محبت زیادی به من کند. از این میترسم که اگر بخواهد، ممکن است به حدی برسد که از یک جملهام باخبر شود.
به من چندان گناه از بدگمانی میکند نسبت
که منهم در گمان افتاده پندارم گنه کارم
هوش مصنوعی: من به خاطر بدگمانی دیگران چندان گناهکار نمیشوم، اما خودم هم در این فکر هستم که شاید واقعاً مقصر هستم.
به بزمش چو نروم تغییر در صحبت کند چندان
که گردد در زمان ببر و نشد زان بزم ناچارم
هوش مصنوعی: وقتی به مهمانیاش میروم، صحبتها آنقدر تغییر میکند که احساس میکنم دیگر در آنجا جایی ندارم و ناچار باید آنجا را ترک کنم.
چو در خلوت روم سویش پی دریوزه کامی
زبان عرض حاجت بندد از تعظیم بسیارم
هوش مصنوعی: وقتی در تنهایی به سوی او میروم، به خاطر احترام و ارادت زیادم، زبانم به درخواست و خواهش باز میشود.
گرم آزرده بیند پرسد از اغیار حالم را
که آزاری در زان پرسش افزاید بر آزارم
هوش مصنوعی: اگر کسی از درد و رنج من آگاه باشد، بهتر است از دیگران احوال مرا نپرسد، چون این پرسش فقط بر ناراحتی و عذاب من اضافه میکند.
نبینم محتشم تا سوی وی ز اکرام پی در پی
ز پشت پای خجلت دیده نگذارد که بردارم
هوش مصنوعی: من نمیخواهم محتشم را ببینم، چون به خاطر احترام و ارادت به او نمیتوانم از پشت سر او با خجالت رد شوم و چیزی بگویم.

محتشم کاشانی