گنجور

شمارهٔ ۴۱۳

شبی کان سرو سیم اندام را درخواب می‌دیدم
تن خود را عیان از رعشه چون سیماب می‌دیدم
در آن تاریکی شب از فروغ ماه روی او
ز روزن رفته بیرون شعله مهتاب می‌دیدم
نمی‌دیدم تنش را از لطافت لیک روی خود
در آن آئینه چون برگ خزان در آب می‌دیدم
چه تابان کوکبی بود آن چراغ چشم بیداران
که شمع ماه را در جنب او بی تاب می‌دیدم
همانا آب حیوان بود جسم نازنین او
که باغ حسن را از وی طراوت یاب می‌دیدم
تن سیمین او تا بود غلطان در کنار من
کنار خویشتن را پر ز سیم ناب می‌دیدم
در درج سخن را محتشم زین بیشتر مگشا
که یار این است گفتن آن چه من در خواب می‌دیدم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبی کان سرو سیم اندام را درخواب می‌دیدم
تن خود را عیان از رعشه چون سیماب می‌دیدم
هوش مصنوعی: شبی دیدم که در خواب، یک سرو با اندام زیبا را مشاهده می‌کنم و خودم را با لرزشی مانند جیوه، عریان و نمایان می‌بینم.
در آن تاریکی شب از فروغ ماه روی او
ز روزن رفته بیرون شعله مهتاب می‌دیدم
هوش مصنوعی: در تاریکی شب، نور ماه چهره او را از لای پنجره می‌تاباند و من شعله‌های مهتاب را می‌دیدم.
نمی‌دیدم تنش را از لطافت لیک روی خود
در آن آئینه چون برگ خزان در آب می‌دیدم
هوش مصنوعی: نمی‌توانستم تن او را به نرمی ببینم، اما تصویر چهره‌اش را در آینه مانند برگ‌های پاییزی که در آب می‌افتند، مشاهده می‌کردم.
چه تابان کوکبی بود آن چراغ چشم بیداران
که شمع ماه را در جنب او بی تاب می‌دیدم
هوش مصنوعی: چه ستاره درخشانی بود آن چراغی که چشم بیداران را روشن می‌کرد و شمع ماه در برابر او احساس ناتوانی می‌کرد.
همانا آب حیوان بود جسم نازنین او
که باغ حسن را از وی طراوت یاب می‌دیدم
هوش مصنوعی: آب، مایه حیات و روح وجود او بود که باغ زیبایی را از وجودش سرشار از شادابی و طراوت می‌دیدم.
تن سیمین او تا بود غلطان در کنار من
کنار خویشتن را پر ز سیم ناب می‌دیدم
هوش مصنوعی: وقتی او به نرم و ملایمت در کنارم دراز می‌کشید، من در کنار خود حس می‌کردم که دنیایی از زیبایی و نازکی وجود دارد.
در درج سخن را محتشم زین بیشتر مگشا
که یار این است گفتن آن چه من در خواب می‌دیدم
هوش مصنوعی: درباره صحبت کردن بیشتر از این احتیاط کن، زیرا این کار مربوط به یار است و من تنها چیزهایی را که در خواب دیده‌ام می‌گویم.

حاشیه ها

1402/04/07 02:07
سفید

 

نمی‌دیدم تنش را از لطافت لیک روی خود

در آن آئینه چون برگ خزان در آب می‌دیدم...

 

وای از این بیت...