گنجور

شمارهٔ ۳۹۵

من شیدا چرا از عقل و دین یک باره برگشتم
به رندی سر برآوردم به رسوائی سمر گشتم
ز استغنا نمی‌گشتم به گرد کعبه لیک آخر
سگ شوخی شدم از شومی دل در به در گشتم
سرم چون گوی می‌باید فکند از تن به جرم آن
که عمری بر سر کوی تو بی‌حاصل به سر گشتم
ز دلدار دگر خواهم دوای درد دل جستن
که هرچند از تو جستم چارهٔ بیچاره‌تر گشتم
اگر لعل تو جانم برد برکندم ازو دندان
وگر عشق تو دینم برد از آن هم نیز برگشتم
به زور حسن خودچندان مرا آزار فرمودی
که بیزار از جمال خوب رویان دگر گشتم
اگر چون محتشم پا از ره عشقت کشم اولی
که بر آهست یک سان به خاک رهگذر گشتم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من شیدا چرا از عقل و دین یک باره برگشتم
به رندی سر برآوردم به رسوائی سمر گشتم
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و شیدایی‌ام به ناگاه از عقل و دین کناره گرفتم و به دنیای رندی و بی‌قیدی وارد شدم و در این مسیر به رسوایی و ناملا‌ئمی دچار شدم.
ز استغنا نمی‌گشتم به گرد کعبه لیک آخر
سگ شوخی شدم از شومی دل در به در گشتم
هوش مصنوعی: به خاطر بی‌نیازی‌ام هیچ‌گاه دور کعبه نمی‌چرخیدم، اما در نهایت به‌دلیل بدشانسی و حال ناخوش دلم مانند سگی سرگردان شدم.
سرم چون گوی می‌باید فکند از تن به جرم آن
که عمری بر سر کوی تو بی‌حاصل به سر گشتم
هوش مصنوعی: سر من باید همچون گوی به زمین بیفتد، زیرا که عمری در کوی تو بی‌نتیجه و بی‌حاصل سرگردان بوده‌ام.
ز دلدار دگر خواهم دوای درد دل جستن
که هرچند از تو جستم چارهٔ بیچاره‌تر گشتم
هوش مصنوعی: از محبوبی دیگر به دنبال درمان درد دلم می‌گردم، زیرا هرچه از تو تلاش کردم، تنها به مصیبت و بیچارگی‌ام افزوده شد.
اگر لعل تو جانم برد برکندم ازو دندان
وگر عشق تو دینم برد از آن هم نیز برگشتم
هوش مصنوعی: اگر زیبایی تو جان من را بگیرد، دندان‌های خود را از این زیبایی می‌کنم و اگر عشق تو دین و ایمانم را بگیرد، از آن هم باز می‌گردم.
به زور حسن خودچندان مرا آزار فرمودی
که بیزار از جمال خوب رویان دگر گشتم
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی بی‌نظیرت به قدری مرا آزار دادی که حالا از زیبایی‌های دیگران هم بیزار شدم.
اگر چون محتشم پا از ره عشقت کشم اولی
که بر آهست یک سان به خاک رهگذر گشتم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به خاطر عشق تو از راهی که می‌روم، قدمی بیرون بگذارم، اولین کسی که با آرامش بر روی زمین گام برمی‌دارد، من هستم.