گنجور

شمارهٔ ۳۹۱

خانهٔ دوری دل از همه پرداخته‌ام
وانداران بهر تو وحدتکده‌ای ساخته‌ام
زیر این سقف مقرنس به ازین جائی نیست
که من تنگ دل از بهر تو پرداخته‌ام
هست دیگ طربم ز آتش بی‌دود به‌جوش
تا سر از همدمیت شعلهٔ‌وش افراخته‌ام
کس نینداخته در ساحت این تنگ فضا
طرح صرحی که من از بهر تو انداخته‌ام
محتشم نزد خرد تنگ فضائیست جهان
کز قناعت من دلتنگ به دان ساخته‌ام

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خانهٔ دوری دل از همه پرداخته‌ام
وانداران بهر تو وحدتکده‌ای ساخته‌ام
هوش مصنوعی: من از همه چیز دل بریده‌ام و در این دوری، برای تو یک مکان خاص و وحدت‌گونه ساخته‌ام.
زیر این سقف مقرنس به ازین جائی نیست
که من تنگ دل از بهر تو پرداخته‌ام
هوش مصنوعی: در زیر این سقف زیبا، جایی بهتر از اینجا وجود ندارد، جایی که من با دل تنگی برای تو زحمت کشیده‌ام.
هست دیگ طربم ز آتش بی‌دود به‌جوش
تا سر از همدمیت شعلهٔ‌وش افراخته‌ام
هوش مصنوعی: من در آتش خوشی و شادی‌ام به جوش و خروش افتاده‌ام، بدون اینکه دودی از آن بلند شود، تا جایی که از عشق و همراهی‌ات شعله‌ور شده‌ام.
کس نینداخته در ساحت این تنگ فضا
طرح صرحی که من از بهر تو انداخته‌ام
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در این فضای محدود، بنایی به بزرگی آنچه من برای تو ساخته‌ام، طراحی نکرده است.
محتشم نزد خرد تنگ فضائیست جهان
کز قناعت من دلتنگ به دان ساخته‌ام
هوش مصنوعی: در نزد خرد، فضای تنگی وجود دارد؛ زیرا جهانی که من با قناعت خود ساخته‌ام، برای دل من ناراحت‌کننده است.