گنجور

شمارهٔ ۳۷۵

این آینه‌گون سقف که آبیست معلق
نسبت به من تشنه سرابیست معلق
این گوی که دستی نگهش داشته زان سوی
چون قطره آبی ز سحابیست معلق
دل می‌کنداز غب‌غب و روی تو تصور
کز آتش سوزنده حبابیست معلق
کاکل که به بوسیدن دوشت شده مایل
گوئی ز سر سرو غرابیست معلق
در حلقهٔ فتراک تو دایم دل بریان
آویخته چون مرغ کبابیست معلق
این کاسه سر کاون پر نشئه ز عشقت
از بوالعجبی جام شرابیست معلق
در سینهٔ دل زیر و زبر گشته ز خویت
لرزنده‌تر از قطرهٔ آبیست معلق
دل کز طمع لعل تو افتاده در آن زلف
آویخته مرغی ز طنابیست معلق
از هر مژه محتشم ای گوهر سیراب
از بهر نثارت در نابیست معلق

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این آینه‌گون سقف که آبیست معلق
نسبت به من تشنه سرابیست معلق
هوش مصنوعی: سقفی که مثل آینه می‌درخشد و آبی رنگ است، برای منی که تشنه‌ام، مانند سرابی در هوا به نظر می‌رسد.
این گوی که دستی نگهش داشته زان سوی
چون قطره آبی ز سحابیست معلق
هوش مصنوعی: این گوی که در دستان کسی قرار گرفته، مانند یک قطره آب است که از ابر معلق به پایین آمده.
دل می‌کنداز غب‌غب و روی تو تصور
کز آتش سوزنده حبابیست معلق
هوش مصنوعی: دل از غبغب و صورت تو جدا می‌شود، چون می‌داند که آتش عشق مانند حبابی معلق است که به راحتی می‌تواند بترکد.
کاکل که به بوسیدن دوشت شده مایل
گوئی ز سر سرو غرابیست معلق
هوش مصنوعی: موهای تو به قدری زیبا و دلنشین است که گویی مثل یک پرنده در حال پرواز است و من حتی میل دارم آنها را ببوسم.
در حلقهٔ فتراک تو دایم دل بریان
آویخته چون مرغ کبابیست معلق
هوش مصنوعی: در بین بندهایی که به دور تو پیچیده شده، همیشه دلم مثل مرغی کبابی در حال آویختن و سوختن است.
این کاسه سر کاون پر نشئه ز عشقت
از بوالعجبی جام شرابیست معلق
هوش مصنوعی: این سر من از عشق تو پر از حال و نشئه است و به نوعی شگفت‌انگیز، مانند جامی از شراب معلق می‌باشد.
در سینهٔ دل زیر و زبر گشته ز خویت
لرزنده‌تر از قطرهٔ آبیست معلق
هوش مصنوعی: در دل من احساساتی به هم ریخته و مضطرب وجود دارد که از تأثیر عشق تو، مانند قطرهٔ آبی که در هوا معلق است، بیشتر در حال تلاطم و لرزیدن است.
دل کز طمع لعل تو افتاده در آن زلف
آویخته مرغی ز طنابیست معلق
هوش مصنوعی: دل که از خواستن زیبایی تو دچار تردید شده، همچون پرنده‌ای است که به وسیلهٔ طنابی معلق در هوا آویزان شده است.
از هر مژه محتشم ای گوهر سیراب
از بهر نثارت در نابیست معلق
هوش مصنوعی: هر مژه‌ات مانند یک گوهر زیباست و از چشم‌های تو نوری سرازیر می‌شود، این زیبایی در عین حال به گونه‌ای است که به آن ناز و لطافت خاصی می‌بخشد.