گنجور

شمارهٔ ۳۷۴

باز علم زد ز بیابان عشق
کرد جنیبت کش سلطان عشق
باز رسید از پی هم کوه کوه
موج قوی جنبش طوفان عشق
باز صلا زد به دو کون و کشید
فتنهٔ جهان تا به جهان خان عشق
باز به گوش مه و کیوان رسید
غلغله از ساحت ایوان عشق
باز دل آن فارس مطلق عنان
رخش جنون تاخت به میدان عشق
باز محل شد که به جان بشنوند
مور و ملخ حکم سلیمان عشق
باز ز معزولی عقل و خرد
دور جنون آمد و دوران عشق
ای دل نوعهد کنون ز اتحاد
جان من و جان تو و جان عشق
محتشم ازبهر بتان قتل تو
حکم مطاع است ز دیوان عشق

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز علم زد ز بیابان عشق
کرد جنیبت کش سلطان عشق
هوش مصنوعی: دوباره عشق به اوج خود رسید و جاذبه‌ای خاص همچون سلطنت عشق را به وجود آورد.
باز رسید از پی هم کوه کوه
موج قوی جنبش طوفان عشق
هوش مصنوعی: موج‌های قوی و هیجان‌انگیز عشق دوباره به مانند کوه‌های بلند نزدیک می‌آیند و جوش و خروش عاطفی را به وجود می‌آورند.
باز صلا زد به دو کون و کشید
فتنهٔ جهان تا به جهان خان عشق
هوش مصنوعی: صدای فراخوان دوباره در دو جهان شنیده شد و فتنه‌ای در سراسر جهان ایجاد کرد که به عشق الهی منتهی شد.
باز به گوش مه و کیوان رسید
غلغله از ساحت ایوان عشق
هوش مصنوعی: صدای شلوغی و هیجان از دنیای عشق به گوش ماه و ستاره‌های آسمان رسید.
باز دل آن فارس مطلق عنان
رخش جنون تاخت به میدان عشق
هوش مصنوعی: دل آن فرد آزاده دوباره فرمان راند و با شور و شوق به عرصه عشق وارد شد.
باز محل شد که به جان بشنوند
مور و ملخ حکم سلیمان عشق
هوش مصنوعی: محل دوباره به مکانی تبدیل شد که مور و ملخ به فرمان عشق سلیمان گوش می‌دهند.
باز ز معزولی عقل و خرد
دور جنون آمد و دوران عشق
هوش مصنوعی: عقل و فهم دور از هم هستند و جنون به وجود آمده است، در حالی که دوران عشق آغاز شده است.
ای دل نوعهد کنون ز اتحاد
جان من و جان تو و جان عشق
هوش مصنوعی: ای دل، اکنون از هم‌پیوستگی جان من و تو و عشق آگاه باش.
محتشم ازبهر بتان قتل تو
حکم مطاع است ز دیوان عشق
هوش مصنوعی: محتشم به خاطر معشوقان، حکمی برای قتل تو صادر شده است که مورد تایید دیوان عشق است.

حاشیه ها

1399/11/22 17:01
حمید

سلام
در بیت 8 نوعهد صحیح است