گنجور

شمارهٔ ۳۷۲

ز تب نالان شدی جانان عاشق
بلا گردان جانت جان عاشق
ز سوز نالهٔ عاشق گدازت
به گردون می‌رسد افغان عاشق
تب گرم تو عالم را سیه کرد
ز خود بر سینهٔ سوزان عاشق
دمی صد بار از درد تو می‌مرد
اجل می‌برد اگر فرمان عاشق
به بالینت دمی نبود که گرید
نیالاید به خون دامان عاشق
کشی گر آهی از دل خیزد آتش
ز جان عاشقان جانان عاشق
به جان محتشم نه درد خود را
که باشد درد و محنت زان عاشق

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز تب نالان شدی جانان عاشق
بلا گردان جانت جان عاشق
هوش مصنوعی: به خاطر دغدغه‌ها و دردهای عشق، جانان تو به شدت ناله می‌کند. عشق تو همچون گردابی است که جان همسرت را می‌آزارد.
ز سوز نالهٔ عاشق گدازت
به گردون می‌رسد افغان عاشق
هوش مصنوعی: از درد و نالهٔ عاشق، صدای او به آسمان می‌رسد. صدای عشق او، آوای بلندی است که حتی در دوردست‌ها نیز حس می‌شود.
تب گرم تو عالم را سیه کرد
ز خود بر سینهٔ سوزان عاشق
هوش مصنوعی: تب و تابی که تو در دل دار‌­ی، جهانیان را به هراس انداخته است و این عشق سوزان را بر سینه‌ام سنگینی می‌کند.
دمی صد بار از درد تو می‌مرد
اجل می‌برد اگر فرمان عاشق
هوش مصنوعی: لحظه‌ای صد بار از درد تو جان می‌دهد، اما مرگ به خاطر فرمان عاشقانه‌اش را می‌گیرد.
به بالینت دمی نبود که گرید
نیالاید به خون دامان عاشق
هوش مصنوعی: هیچ لحظه‌ای بر بالین تو نبود که هم‌چون باران بر دامن عاشق خون نبارد.
کشی گر آهی از دل خیزد آتش
ز جان عاشقان جانان عاشق
هوش مصنوعی: اگر از دل کسی آهی برآید، این آه می‌تواند آتش عشق را در دل عاشقان معشوق شعله‌ور کند.
به جان محتشم نه درد خود را
که باشد درد و محنت زان عاشق
هوش مصنوعی: به خاطر جان محتشم، از دردی که دارم نمی‌گویم، زیرا این درد و رنج از عشق او ناشی می‌شود.