گنجور

شمارهٔ ۳۶۰

تا میان من و آن مه شده کلفت واقع
به رقیبم شده بیواسطه کلفت واقع
به مهی در گذری یک نظر افکندم دوش
شد میان من و یاران همه صحبت واقع
متهم ساخت به عشق دگرم یار و نگفت
کاین تعشق شده باشد به چه صورت واقع
کار موقوف نگاهیست میان من و او
گر بود صد جدل و خشم و کدورت واقع
می‌رسد مست جنون تیغ به کف گرم غضب
شدی ای دل سر راهش به چه جرات واقع
ای نگهبان نبود گر رخ آن مه منظور
میتوان از تو کشید این همه منت واقع
محتشم بر درش از خدمت خود هرزه ملاف
آید از بی‌هنری چون تو چه خدمت واقع

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا میان من و آن مه شده کلفت واقع
به رقیبم شده بیواسطه کلفت واقع
هوش مصنوعی: میان من و آن محبوب، حجاب و فاصله‌ای ایجاد شده و این باعث شده که رقیب من به راحتی به او دسترسی پیدا کند.
به مهی در گذری یک نظر افکندم دوش
شد میان من و یاران همه صحبت واقع
هوش مصنوعی: دیشب ناگهان نگاهی به ماه انداختم و همین باعث شد که بین من و دوستانم همه صحبت‌ها به واقعیت بپیوندد.
متهم ساخت به عشق دگرم یار و نگفت
کاین تعشق شده باشد به چه صورت واقع
هوش مصنوعی: یارم مرا به عشق دیگری متهم کرد و نگفت که این عشق در چه وضعیتی به وجود آمده است.
کار موقوف نگاهیست میان من و او
گر بود صد جدل و خشم و کدورت واقع
هوش مصنوعی: تمامی مسائل و مشکلات در رابطه‌ی من و او به یک نگاه بستگی دارد. حتی اگر میان ما اختلاف و خشم و کدورت وجود داشته باشد، همین نگاه می‌تواند همه چیز را تغییر دهد.
می‌رسد مست جنون تیغ به کف گرم غضب
شدی ای دل سر راهش به چه جرات واقع
هوش مصنوعی: در دل و جان تو آشفتگی و دیوانگی به اوج رسیده است و حالا در برابر او که با خشم و قدرت بر تو می‌افزاید، چگونه جرات می‌کنی که در مسیرش قرار بگیری؟
ای نگهبان نبود گر رخ آن مه منظور
میتوان از تو کشید این همه منت واقع
هوش مصنوعی: اگر نگهبان زیبایی آن محبوب نبودی، هیچ‌گاه نمی‌توانستم به تو این اندازه دل‌مشغولی داشته باشم.
محتشم بر درش از خدمت خود هرزه ملاف
آید از بی‌هنری چون تو چه خدمت واقع
هوش مصنوعی: شخصی که به دربان این درگاه نزدیک می‌شود، از بی‌لیاقتی و ناتوانی تو هیچ سودی نمی‌برد.