گنجور

شمارهٔ ۳۲۸

شبی که می‌فکند بی تو در دلم الم آتش
ز آه من به فلک می‌رود علم علم آتش
کباب کرده دل صد هزار لیلی و شیرین
لبت که در عرب افکنده شور و در عجم آتش
ز جرم عشق اگر عاشقان روند به دوزخ
شود به جانب من شعله‌کش ز صد قدم آتش
ز سوز دل چو به او شرح حال خویش نویسم
هزار بار فتد در زبانه قلم آتش
چونی بهر که سرآورده‌ام دمی شب هجران
درو فکنده‌ام از ناله‌های زیر و بم آتش
به یک پیاله که افروختنی چراغ رخت را
فکندی ای گل رعنا به حال محتشم آتش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبی که می‌فکند بی تو در دلم الم آتش
ز آه من به فلک می‌رود علم علم آتش
هوش مصنوعی: در شبی که بدون تو در دل من ناراحتی و درد وجود دارد، آتش دل من به قدری زیاد است که صدایش به آسمان می‌رسد.
کباب کرده دل صد هزار لیلی و شیرین
لبت که در عرب افکنده شور و در عجم آتش
هوش مصنوعی: دل بسیاری از لیلی‌ها و شیرین‌ها را آتش می‌زنید با لبانت، که در عربستان هیجان و در سرزمین‌های عجم آتش به پا کرده‌اید.
ز جرم عشق اگر عاشقان روند به دوزخ
شود به جانب من شعله‌کش ز صد قدم آتش
هوش مصنوعی: اگر عاشقان به خاطر گناه عشق وارد دوزخ شوند، شعله‌های آتش از صد قدمی به طرف من می‌آید.
ز سوز دل چو به او شرح حال خویش نویسم
هزار بار فتد در زبانه قلم آتش
هوش مصنوعی: وقتی از درد دل خود برای او بنویسم، هزار بار آتش می‌زنم بر نوک قلمم.
چونی بهر که سرآورده‌ام دمی شب هجران
درو فکنده‌ام از ناله‌های زیر و بم آتش
هوش مصنوعی: در دل شب‌های جدایی، به خاطر کسی که دوستش دارم، لحظه‌ای را به یاد او می‌گذرانم و از غم و درد خود فریاد می‌زنم. این ناله‌هایم مانند شعله‌های آتش در وجودم می‌سوزند.
به یک پیاله که افروختنی چراغ رخت را
فکندی ای گل رعنا به حال محتشم آتش
هوش مصنوعی: عزیزم، تو با یک پیاله روشنی، آتش وجودت را به پا کرده‌ای. ای گل زیبا، حال آتش سوزان را بر تو می‌نگرم و از تو شگفت‌زده‌ام.