شمارهٔ ۳۲۵
ای سنگ دل ز پرسش روز جزا بترس
خون من غریب مریز از خدا بترس
هر دم به سینه راه مده کینهٔ مرا
وز آه سینه سوز من مبتلا بترس
بر بیدلان ز سخت دلیها مکش عنان
از سنگ خود نهای تو ز تیر دعا بترس
بیترس و باک من به خطا ترک کس مکن
زان ناوک خطا که ندارد خطا بترس
دی با رقیب یافت مرا آشنا و گفت
ای محتشم ازین سگ نا آشنا بترس
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای سنگ دل ز پرسش روز جزا بترس
خون من غریب مریز از خدا بترس
هوش مصنوعی: ای دل سنگی، از پرسش روز قیامت بترس. خون من که بیپناه است، از خدا نریز، پس از او نیز بترس.
هر دم به سینه راه مده کینهٔ مرا
وز آه سینه سوز من مبتلا بترس
هوش مصنوعی: هر لحظه در دل خود، کینه و نفرت مرا جا نده و از درد و آه سوزان من بترس.
بر بیدلان ز سخت دلیها مکش عنان
از سنگ خود نهای تو ز تیر دعا بترس
هوش مصنوعی: بر دلهای بیاحساس، از سختدلیها نرنجان. تو از سنگ خود رها نخواهی شد و از تیر دعا بترس.
بیترس و باک من به خطا ترک کس مکن
زان ناوک خطا که ندارد خطا بترس
هوش مصنوعی: بدون ترس و نگرانی، به اشتباه به کسی آسیبی نرسان؛ زیرا از آن تیر خطا نترس که خود هیچ نقصی ندارد.
دی با رقیب یافت مرا آشنا و گفت
ای محتشم ازین سگ نا آشنا بترس
هوش مصنوعی: دیروز رقیب من مرا شناخت و به من گفت: ای محترم، از این سگ ناآشنا بترس.

محتشم کاشانی