شمارهٔ ۳۱۸
بزم کین آرا و در ساغر می بیداد ریز
کامران بنشین و در کام من ناشاد ریز
گر ز من دارد دلت گردی پس از قتلم بسوز
بعد از آن خاکسترم در ره گذار باد ریز
جرعهای زان می که شیرین بهر خسرو کرده صاف
ای فلک کاری کن و در کاسهٔ فرهاد ریز
روز قسمت به اسحاب تربیت یارب که گفت
کاین همه باران رد بر اهل استعداد ریز
ای دل آن بی رحم چون فرمان به خونریزت دهد
زخم او بنما و خون از دیدهٔ جلاد ریز
ای سپهر از بهر تاب آوردن این سلسله
روبنای نو نه و طرح نوی بنیاد ریز
در حرم گر پا نهی آید ندا کای آسمان
خون صید این زمین در پای این صیاد ریز
خفته در پای گل آن سرو ای صبا در جنبش آ
گل ز شاخ آهسته بیرون آر و بر شمشاد ریز
مس بود اکسیر را قابل نه آهن محتشم
رو تو نقد خویش را در کوره حداد ریز
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بزم کین آرا و در ساغر می بیداد ریز
کامران بنشین و در کام من ناشاد ریز
هوش مصنوعی: در مهمانی دشمنی، خوشیها را بیفزا و تقاضا کن که در جام شراب، شادیهای دیگران را بریز. حالا بنشین و خودت به من غم و اندوه بده.
گر ز من دارد دلت گردی پس از قتلم بسوز
بعد از آن خاکسترم در ره گذار باد ریز
هوش مصنوعی: اگر دلت نسبت به من بیتفاوت نیست و احساساتی داری، پس پس از مرگ من بسوز. سپس بگذار خاکستر من در مسیر باد پراکنده شود.
جرعهای زان می که شیرین بهر خسرو کرده صاف
ای فلک کاری کن و در کاسهٔ فرهاد ریز
هوش مصنوعی: ای فلک، تو همت کن و قدری از آن شراب شیرین که برای خسرو صاف شده، در ظرف فرهاد بریز.
روز قسمت به اسحاب تربیت یارب که گفت
کاین همه باران رد بر اهل استعداد ریز
هوش مصنوعی: در روزی که سرنوشت میان بندگان تقسیم میشود، ای پروردگار، به آنها که آمادگی دارند، برکات و رحمتهای خود را نازل کن.
ای دل آن بی رحم چون فرمان به خونریزت دهد
زخم او بنما و خون از دیدهٔ جلاد ریز
هوش مصنوعی: ای دل، زمانی که آن بیرحم به تو دستور میدهد که خون بریزی، زخم خود را نمایان کن و اشک را مانند خون از چشمان جلاد بریز.
ای سپهر از بهر تاب آوردن این سلسله
روبنای نو نه و طرح نوی بنیاد ریز
هوش مصنوعی: ای آسمان، به خاطر تحمل این زنجیره، بنای جدیدی بساز و طرح تازهای را پایهگذاری کن.
در حرم گر پا نهی آید ندا کای آسمان
خون صید این زمین در پای این صیاد ریز
هوش مصنوعی: اگر در حرم وارد شوی، صدایی به گوش میرسد که میگوید: ای آسمان، خون شکار این زمین را بر پای این شکارچی بریز.
خفته در پای گل آن سرو ای صبا در جنبش آ
گل ز شاخ آهسته بیرون آر و بر شمشاد ریز
هوش مصنوعی: ای باد صبا، در کنار گل، آن سرو زیبا به خواب است. آرام گلها را از شاخهها جدا کن و بر شمشادها بریز تا زیبایی بیشتری را به نمایش بگذارد.
مس بود اکسیر را قابل نه آهن محتشم
رو تو نقد خویش را در کوره حداد ریز
هوش مصنوعی: مس نمیتواند اکسیر را تحمل کند، مانند آهن که در برابر آن تحمل ندارد. بنابراین، تو هم باید ارزش خود را در کورهای که در آن ساخته میشوی، آزمایش کنی.

محتشم کاشانی