شمارهٔ ۳۱۷
ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز
انجام دور حسن تو آغاز رستخیز
جولانی تو راست که جولان ز لعب تو
صد رستخیز خاسته از هر نشست و خیز
هر روز میکند ز ره دعوی آفتاب
کشتی حسن با تو قدر لیک در گریز
داده خواص نافه به ناف زمین هوا
هرگه به جنبش آمده آن زلف مشگبیز
دانی که چیست دوستی و کوشش وصال
با جان خود خصومت و با بخت خود ستیز
تلخی صبر گفت ولی کرد آشکار
عذری ز پی بجنبش لبهای شهد ریز
هرچند آتشش بود افسرده محتشم
او تیز میکند به نگههای تیز تیز
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز
انجام دور حسن تو آغاز رستخیز
هوش مصنوعی: ای در خط تو زمان، شور و هیجان برپا میشود و همزمان با زیبایی تو، فصل جدیدی از زندگی و بیداری آغاز میشود.
جولانی تو راست که جولان ز لعب تو
صد رستخیز خاسته از هر نشست و خیز
هوش مصنوعی: تو درست همانند جولانی هستی که بازی تو باعث شده است صدها قیامت از هر حرکت و جنبش برپا شود.
هر روز میکند ز ره دعوی آفتاب
کشتی حسن با تو قدر لیک در گریز
هوش مصنوعی: هر روز آفتاب با تو در رقابت است تا نشان دهد که حسن و زیبایی تو چقدر باارزش است، اما تو مدام از آن دوری میکشی.
داده خواص نافه به ناف زمین هوا
هرگه به جنبش آمده آن زلف مشگبیز
هوش مصنوعی: موهبت خاصی که از درختان به زمین رسیده است، هر بار که نسیم به حرکت درآید، آن زلف معطر و زیبا را به جنبش در میآورد.
دانی که چیست دوستی و کوشش وصال
با جان خود خصومت و با بخت خود ستیز
هوش مصنوعی: دوستی یعنی چه و تلاش برای رسیدن به محبوب، در حالی که با جان خود در حال جنگی و با شانس و سرنوشت خود در تضاد هستی.
تلخی صبر گفت ولی کرد آشکار
عذری ز پی بجنبش لبهای شهد ریز
هوش مصنوعی: صبر در دلش تلخی دارد، اما به وضوح دلیلش را میگوید. او به دنبال حرکتی است که لبهایش مملو از شیرینی را نشان دهد.
هرچند آتشش بود افسرده محتشم
او تیز میکند به نگههای تیز تیز
هوش مصنوعی: با وجود اینکه احساسات و اشتیاق او به شدت تحت فشار و افسردگی است، اما همچنان با نگاهی تند و نافذ، انرژی و هیجان بیشتری را به زندگیاش میآورد.

محتشم کاشانی