شمارهٔ ۳۱۶
ز دور یاسمنت سبزه سر نکرده هنوز
بنفشه از سمنت سربدر نکرده هنوز
به گرد ماه عذارت نگشته هالهٔ زلف
خطت احاطه دور قمر نکرده هنوز
چه جای خط که نسیمی از آن خجسته بهار
به گلستان جمالت گذر نکرده هنوز
گرفتهای همهٔ عالم به حسن عالم گیر
اگرچه لشگر خط تو سر نکرده هنوز
غم نمیخوری و میبری گمان که فلک
مرا ز مهر تو بیخواب و خور نکرده هنوز
چو شمع گرم ملاقات مردمی و صبا
ز آه سرد منت باخبر نکرده هنوز
نصیحتت که به صد گونه کردهام پیداست
که در دلت یکی از صد اثر نکرده هنوز
ولی با این همه مجنون دل رمیدهٔ تو
خیال طرفه غزال دگر نکرده هنوز
ز چشم اگرچه فکندی فتاده خود را
ز الفتات تو قطع نظر نکرده هنوز
عجب که این غزل امشب به سمع یار رسد
که هست تازه و مطرب ز بر نکرده هنوز
ز محتشم مکن ای گل تو نیز قطع نظر
که جای غیر تو در چشم تر نکرده هنوز
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز دور یاسمنت سبزه سر نکرده هنوز
بنفشه از سمنت سربدر نکرده هنوز
هوش مصنوعی: از دور، هنوز سبزهای از زیر یاسمنت بیرون نیامده و بنفشه نیز از زیر سیمان سر بر نیاورده است.
به گرد ماه عذارت نگشته هالهٔ زلف
خطت احاطه دور قمر نکرده هنوز
هوش مصنوعی: موهای زیبای تو به دور چهرهات مانند هالهای از نور میدرخشند و هنوز مثل قمر در دایرهای از زیبایی قرار نگرفتهاند.
چه جای خط که نسیمی از آن خجسته بهار
به گلستان جمالت گذر نکرده هنوز
هوش مصنوعی: چه جای نگرانی است، وقتی نسیمی از بهار خوشبو هنوز به زیبایی تو نوزیده است؟
گرفتهای همهٔ عالم به حسن عالم گیر
اگرچه لشگر خط تو سر نکرده هنوز
هوش مصنوعی: تو با زیباییات تمام جهان را تحت تأثیر قرار دادهای، گرچه هنوز لشکری از خطوط نوشتهات شکل نگرفته است.
غم نمیخوری و میبری گمان که فلک
مرا ز مهر تو بیخواب و خور نکرده هنوز
هوش مصنوعی: غم و اندوهی نمیکشی و تصور میکنی که آسمان هنوز به خاطر محبت تو، مرا از خواب و خوراک محروم نکرده است.
چو شمع گرم ملاقات مردمی و صبا
ز آه سرد منت باخبر نکرده هنوز
هوش مصنوعی: شما مانند شمعی هستید که در برابر دیگران گرم و پرنور است، اما نسیم عشق هنوز از غم و اندوه شما خبر ندارد و به حال شما توجهی نکرده است.
نصیحتت که به صد گونه کردهام پیداست
که در دلت یکی از صد اثر نکرده هنوز
هوش مصنوعی: من به تو به هزار و یک روش نصیحت کردهام، اما معلوم است که هیچیک از آن نصیحتها در دل تو تأثیری نداشته است.
ولی با این همه مجنون دل رمیدهٔ تو
خیال طرفه غزال دگر نکرده هنوز
هوش مصنوعی: با وجود همهی اینها، دیوانهی دل تو که همیشه از عشق فرار میکند، هنوز به فکر زیبایی دیگری نیفتاده است.
ز چشم اگرچه فکندی فتاده خود را
ز الفتات تو قطع نظر نکرده هنوز
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از چشمت دور افتادهام، اما هنوز محبت و رابطهام با تو را فراموش نکردهام.
عجب که این غزل امشب به سمع یار رسد
که هست تازه و مطرب ز بر نکرده هنوز
هوش مصنوعی: عجب که این شعر امشب به گوش محبوب برسد، زیرا هنوز تازگی و شادابیاش را از دست نداده است و هیچ کس آن را نشنیده است.
ز محتشم مکن ای گل تو نیز قطع نظر
که جای غیر تو در چشم تر نکرده هنوز
هوش مصنوعی: ای گل، از محتشم (شاعر) دوری کن و به او توجه نکن، زیرا هنوز هیچ کس غیر از تو در نظر من جایی ندارد و چشم من به کسی غیر از تو نیافتاده است.

محتشم کاشانی