شمارهٔ ۳۱۴
دل در بدن کباب و مرا دیده تر هنوز
تن غرق آب و آتش و دل پرشرر هنوز
بسمل شدم به تیغ تو چون مرغ دم به دم
گرد سر تو از سر خد بیخبر هنوز
بنیاد عمر شد متلاشی و از وفا
دست تلاش من به غمت در کمر هنوز
آثار صبح حشر نمود و فلک نه شست
روی شب مرا به زلال سحر هنوز
روزی که خار تربت من گل دهد مرا
باشد ز خارخار تو خون در جگر هنوز
راز دلم ز پرده سراسر برون فتاد
این اشگ طفل مشرب من پرده در هنوز
طوفان بحر هجر نشست و بسی گذشت
وز خوف جان محتشم اندر خطر هنوز
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل در بدن کباب و مرا دیده تر هنوز
تن غرق آب و آتش و دل پرشرر هنوز
هوش مصنوعی: دل من در وضعیت بسیار بدی قرار دارد و در عین حال چشمانم هنوز نمیتوانند از حالت غمگین و نگران خارج شوند. در حالی که بدنم در زیر فشار و آتش و آب است، قلب من همچنان پر از درد و حرارت احساسات است.
بسمل شدم به تیغ تو چون مرغ دم به دم
گرد سر تو از سر خد بیخبر هنوز
هوش مصنوعی: من در برابر تیغ تو مانند پرندهای بیخبر از خداوند، دائم دور تو میچرخم و جان میدهم.
بنیاد عمر شد متلاشی و از وفا
دست تلاش من به غمت در کمر هنوز
هوش مصنوعی: عمر من به سرانجام خود نزدیک میشود و در زندگیام وفا و وفاداری حالتی شکست خورده دارد، اما با این حال، هنوز تلاش میکنم که به خاطر غم تو از پا نیفتم و ادامه دهم.
آثار صبح حشر نمود و فلک نه شست
روی شب مرا به زلال سحر هنوز
هوش مصنوعی: صبح نزدیک است و نشانههای آن نمایان شده، اما آسمان هنوز آثار شب را از چهره من نپیرایشیده و من همچنان در دل تاریکیهایم.
روزی که خار تربت من گل دهد مرا
باشد ز خارخار تو خون در جگر هنوز
هوش مصنوعی: روزی که در محل دفن من گل شکوفه بزند، من از درد و اشک تو هنوز رنج میکشم.
راز دلم ز پرده سراسر برون فتاد
این اشگ طفل مشرب من پرده در هنوز
هوش مصنوعی: راز دل من از پرده بیرون افتاده است، این اشک که مثل آبنوش من است هنوز در پرده است.
طوفان بحر هجر نشست و بسی گذشت
وز خوف جان محتشم اندر خطر هنوز
هوش مصنوعی: طوفان جدایی آرام شده و مدت زیادی هم از آن گذشته است، اما هنوز هم به خاطر نگرانی از جان محتشم، در خطر است.

محتشم کاشانی