گنجور

شمارهٔ ۳۰۴

یک صبح ببام آی و ز رخ پرده برانداز
آوازه به عالم زن و خورشید برانداز
زه شد چو کمان تو پی کشتن مردم
گوزه ز کمان اجل ایام برانداز
بربند به شاهی کمر و طوق غلامی
در گردن صد خسرو زرین کمر انداز
بهر دل مشتاق مکش تیر ز ترکش
نخجیر چنین را به خدنگ دگر انداز
دی داشتم ای صید فکن طاقت ازین بیش
امروز خدنگ نظر آهسته‌تر انداز
در گفتن راز آن چه زبان محرم آن نیست
بر گردن آمد شد و پیک نظر انداز
ای زینت بالین رقیبان شده عمری
بر من که ز هم می‌گذرم یک نظر انداز
تا غیر بمیرد ز شعف یک شبم از وی
پنهان کن و در شهر توهم خبر انداز
در بحر هوس کشتی ما محتشم از عشق
تا غرق نگردیده تو خود را به در انداز

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک صبح ببام آی و ز رخ پرده برانداز
آوازه به عالم زن و خورشید برانداز
هوش مصنوعی: یک صبح به هنگام طلوع، چهره‌ات را نمایان کن و صدایت را به همه برسان. ای زن، همچون خورشید، نور و زیبایی را در اطراف پخش کن.
زه شد چو کمان تو پی کشتن مردم
گوزه ز کمان اجل ایام برانداز
هوش مصنوعی: زمانی که تیر کمان تو به هدف می‌رسد، مردم به سوی مرگ می‌روند. مانند تیر مرگ که روزگار را به زمین می‌زند.
بربند به شاهی کمر و طوق غلامی
در گردن صد خسرو زرین کمر انداز
هوش مصنوعی: باید به مقام و موقعیت خود افتخار کنی و خود را به عنوان یک خدمت‌گزار درآوری، حتی اگر در خدمت افراد بزرگ و ثروتمند باشی. در این موقعیت، می‌توانی به بزرگی گذشته و احترام به سلسله مراتب اعتراف کنی.
بهر دل مشتاق مکش تیر ز ترکش
نخجیر چنین را به خدنگ دگر انداز
هوش مصنوعی: برای دل عاشق، تیر را از تیرکمان نزن، چون این کار را با دست دیگر انجام بده.
دی داشتم ای صید فکن طاقت ازین بیش
امروز خدنگ نظر آهسته‌تر انداز
هوش مصنوعی: دیروز به چشمانت نگاه کردم و احساس کردم که دیگر نمی‌توانم طاقت بیاورم. امروز با آرامش بیشتری به من نگاه کن، چون نمی‌توانم بیشتر از این تحمل کنم.
در گفتن راز آن چه زبان محرم آن نیست
بر گردن آمد شد و پیک نظر انداز
هوش مصنوعی: در بیان کردن رازهایی که زبان نمی‌تواند آنها را بیان کند، باید احتیاط کرد و به دیگران نگاه کرد.
ای زینت بالین رقیبان شده عمری
بر من که ز هم می‌گذرم یک نظر انداز
هوش مصنوعی: ای زیبا، که زیبایی‌ات دلرباست و بر رقیبان چیره شده‌ام، سال‌هاست که در جستجوی تو هستم. تنها یک لحظه به من نگاه کن تا از دنیای خودم فاصله بگیرم و به شوق تو بیفتم.
تا غیر بمیرد ز شعف یک شبم از وی
پنهان کن و در شهر توهم خبر انداز
هوش مصنوعی: تا زمانی که دیگران از شادی و سرخوشی من بمیرند، یک شب مرا از دیدشان پنهان کن و در شهر شایعه‌ای بساز.
در بحر هوس کشتی ما محتشم از عشق
تا غرق نگردیده تو خود را به در انداز
هوش مصنوعی: در دریاچه تمایلات و آرزوها، کشتی ما به خاطر عشق ممکن است غرق شود، پس باید خودت را نجات دهی و از این وضعیت خارج شو.

حاشیه ها

1402/07/08 13:10
ahmad aramnejad

بادرود وعرض ادب می خواستم سوالی بپرسم آیا تکرار سه مورد برانداز در سه مصراع اول وبعد تغییر آن به کمر دگر تر نظر و..... تکرار قافیه محسوب نمیشود؟