شمارهٔ ۲۷۳
خوش آن بیداد کز فریاد من جانان برون آید
نفیر دادخواهان سر کشد سلطان برون آید
به عزم بزم خاصش گیرم آن دم دامن رعنا
که داد دادخواهان داده از ایوان برون آید
فلک هم در طلب سرگشته خواهد گشت تا دیگر
چنین ماهی ازین نیلوفری ایوان برون اید
خوش آن ساعت که از اطراف صحرا سر زند گردی
چو گرد از هم بپاشد محمل جانان برون آید
امان ده یکدم ای ماه مخالف حسبة لله
که طوفان خوردهای از ورطهٔ طوفان برون آید
غم جانم مخور ای همنشین اینک رسید آن کس
که آن شاه جهان از چشمهٔ حیوان برون آید
به مجلس محتشم را باز خندان میبرد آن گل
معاذالله اگر این بار هم گریان برون آید
شمارهٔ ۲۷۲: گر از درج دهانش دم زنم از من به تنگ آیدشمارهٔ ۲۷۴: به اقبال از سفر چون مرکب آن نازنین آید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش آن بیداد کز فریاد من جانان برون آید
نفیر دادخواهان سر کشد سلطان برون آید
هوش مصنوعی: این بیت به بیان وضعیتی میپردازد که در آن ظالمی از درد و فریاد مظلومان احساس ناراحتی میکند و در نتیجه،اطراف خود را ترک میکند. با خروج سلطان، فضایی جدید و امیدوارکننده به وجود میآید که در آن صدای دادخواهی به گوش میرسد. در این حالت، بیدادگر از قدرت خود کم شده و داد مظلومان به نوعی به وقوع میپیوندد.
به عزم بزم خاصش گیرم آن دم دامن رعنا
که داد دادخواهان داده از ایوان برون آید
هوش مصنوعی: در نظر دارم که در مراسم ویژهاش، دامن زیبا و دلربایش را بگیرم که در آن زمان، صدای شکایتکنندگان از پشت دروازه بیرون میآید.
فلک هم در طلب سرگشته خواهد گشت تا دیگر
چنین ماهی ازین نیلوفری ایوان برون اید
هوش مصنوعی: آسمان نیز در جستجوی تو سرگردان خواهد شد تا دیگر هیچ گاه همچون تو از این نیلوفر بیرون نیاید.
خوش آن ساعت که از اطراف صحرا سر زند گردی
چو گرد از هم بپاشد محمل جانان برون آید
هوش مصنوعی: در آن لحظهای که از دور دست صحرا غباری برمیخیزد و چون گردی در فضا پخش میشود، خوشا به حال آنکه سالار عشق از جمعیت جدا شده و از محمل بیرون میآید.
امان ده یکدم ای ماه مخالف حسبة لله
که طوفان خوردهای از ورطهٔ طوفان برون آید
هوش مصنوعی: ای ماه، لحظهای به من رحم کن، چرا که به خاطر خداوند، از طوفانی که دچارش شدهای، باید به ساحل امن برسید.
غم جانم مخور ای همنشین اینک رسید آن کس
که آن شاه جهان از چشمهٔ حیوان برون آید
هوش مصنوعی: غم را برای من نخور، ای دوست. هم اکنون زمان آن رسیده است که آن کسی بیاید که شاه واقعی جهان از آب حیات به در میآید.
به مجلس محتشم را باز خندان میبرد آن گل
معاذالله اگر این بار هم گریان برون آید
هوش مصنوعی: گل زیبایی که به مجلس محتشم میآید، اگر این بار هم با اشک و گریه خارج شود، باعث میشود که همه را باز خندان کند. یعنی حتی در شرایط سخت و غمانگیز، زیبایی و شگفتی میتواند شادی و لبخند را به همراه داشته باشد.

محتشم کاشانی