شمارهٔ ۲۷۴
به اقبال از سفر چون مرکب آن نازنین آید
به استقبال خیل او تزلزل در زمین آید
به سرعت شخص طاقت پا بگرداند ز پشت زین
دمی کان سرو آزاد زمین بر روی زین آید
چو او بر خانه زین جان کند بهر تماشایش
فغان و ناله از دلها و از چرخ برین آید
زمین پر گردد از نقش جبین ماه رخساران
در آن فرخ زمان کان آفتاب مه جبین آید
به حکم دل ز لعل یار داد خویش بستانم
مرا روزی که ملک وصل در زیر نگین آید
ختائی ترک آمد محتشم این که در جنبش
به یک دنباله از آهوی مشگینش به چین آید
شمارهٔ ۲۷۳: خوش آن بیداد کز فریاد من جانان برون آیدشمارهٔ ۲۷۵: به قد فتنه گر چون در خرام آن نازنین آید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به اقبال از سفر چون مرکب آن نازنین آید
به استقبال خیل او تزلزل در زمین آید
هوش مصنوعی: هنگامی که آن عزیز از سفر برگردد و به استقبالش بیایند، زمین در تشویش و تکان قرار میگیرد.
به سرعت شخص طاقت پا بگرداند ز پشت زین
دمی کان سرو آزاد زمین بر روی زین آید
هوش مصنوعی: شخص به سرعت از پشت زین برمیگردد، چرا که آن سرو آزاد به سوی او میآید و بر روی زین مینشیند.
چو او بر خانه زین جان کند بهر تماشایش
فغان و ناله از دلها و از چرخ برین آید
هوش مصنوعی: زمانی که او بر در خانهاش میآید، برای دیدنش از دلها فریاد و نالهی بلند میشود و این صداها از آسمان هم به گوش میرسد.
زمین پر گردد از نقش جبین ماه رخساران
در آن فرخ زمان کان آفتاب مه جبین آید
هوش مصنوعی: زمین از نشانههای چهره زیبای محبوبان پر میشود در آن زمان خوب، هنگامی که خورشید بر چهره ماهتابی آنها تابیده و نور میافشاند.
به حکم دل ز لعل یار داد خویش بستانم
مرا روزی که ملک وصل در زیر نگین آید
هوش مصنوعی: به فرمان دل، محبت یار را از او میگیرم، روزی که گنجینه وصال در دسترس من قرار گیرد.
ختائی ترک آمد محتشم این که در جنبش
به یک دنباله از آهوی مشگینش به چین آید
هوش مصنوعی: یک جوان ترک به نام محتشم از سرزمین ختا آمده است و در حال حرکت به آرامی، دمی طولانی از آهوی سیاه را به خاطر میآورد که به سمت چین روان است.

محتشم کاشانی