گنجور

شمارهٔ ۲۷

شوم هلاک چو غیری خورد خدنگ تو را
که دانم آشتئی در قفاست جنگ تو را
که کرده پیش تو اظهار سوز ما امروز
که آتش غضب افروخته است رنگ تو را
مصوران قلم از مو کنند تا نکشند
زیاده از سرموئی دهان تنگ تو را
زمان زمان کنم افزون جراحت تن خویش
ز بس که بوسه زنم زخمهای سنگ تو را
جریده گرد من امشب گرت رفیقی نیست
چه باعث است به ره دمبدم درنگ تو را
به مدعی پر و بالی مده که پروازش
بباد بر دهد ای سرو نام و ننگ تو را
ز حرف پر دلی محتشم پرست جهان
ز بس که جای به دل می‌دهد خدنگ تو را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شوم هلاک چو غیری خورد خدنگ تو را
که دانم آشتئی در قفاست جنگ تو را
هوش مصنوعی: اگر دیگری با تیر تو هلاک شود، من چه می‌توانم بگویم؟ که می‌دانم در دنیای جنگ تو، من چقدر در قفاست و درگیر مشکلات تو هستم.
که کرده پیش تو اظهار سوز ما امروز
که آتش غضب افروخته است رنگ تو را
هوش مصنوعی: امروز کسی که در برابر تو درباره درد و سوز ما سخن می‌گوید، نشان‌دهنده‌ی این است که آتش خشم چهره‌ی تو را تغییر داده است.
مصوران قلم از مو کنند تا نکشند
زیاده از سرموئی دهان تنگ تو را
هوش مصنوعی: نگران نباش، هنرمندان طوری طراحی می‌کنند که در کارهایشان به حد و اندازه‌ای دقیق برسند و بیشتر از آنچه که لازم است، از زیبایی و جزئیات چهره‌ی تو نپردازند.
زمان زمان کنم افزون جراحت تن خویش
ز بس که بوسه زنم زخمهای سنگ تو را
هوش مصنوعی: من روزگار را به تأخیر می‌اندازم تا زخم‌های بدنم بیشتر شود؛ زیرا هر بار که لب به بوسه سنگ تو می‌زنم، زخم‌هایم بیشتر می‌شوند.
جریده گرد من امشب گرت رفیقی نیست
چه باعث است به ره دمبدم درنگ تو را
هوش مصنوعی: اگر امشب رفیقی نداری و تنها هستی، پس چرا به خاطر هر لحظه درنگ می‌کنی؟
به مدعی پر و بالی مده که پروازش
بباد بر دهد ای سرو نام و ننگ تو را
هوش مصنوعی: به معترض و مخالف خود فرصت و امکاناتی نده که در نهایت موجب آزار و سقوط او خواهد شد. ای سرو، ننگ و نام تو را محفوظ نگه‌دار.
ز حرف پر دلی محتشم پرست جهان
ز بس که جای به دل می‌دهد خدنگ تو را
هوش مصنوعی: از گفتار پر احساس محتشم، دنیا آن‌قدر به دل احساس می‌دهد که تیر تو را نیز می‌پذیرد.