شمارهٔ ۲۳
به افسون محو کردی شکوههای بیکرانم را
به هر نوعی که بود ای نوش لب بستی زبانم را
به نیکی میبری نامم ولی چندان بدی با من
که گم میخواهی از روی زمین نام و نشانم را
به این خوش دل توان بودن که بهر مصلحت با من
نمائی دوستی و دوست داری دشمنانم را
گمانم بود کاخر آشنائی بر طرف سازی
شدی بیگانه ای خُوش ، تا یقین کردی گمانم را
چو رنجانید یاران را به جان نتوان نشست ایمن
خبر کن ای صبا زین نکته باری نکته دانم را
چو بلبل زان نکردم باز میل گلشن کویت
که چون رفتم به زاغان دادی ای گل آشیانم را
اگر فرمان برد دل محتشم من بعد باخوبان
من و بیگانگی کین آشنائی سوخت جانم را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به افسون محو کردی شکوههای بیکرانم را
به هر نوعی که بود ای نوش لب بستی زبانم را
هوش مصنوعی: تو با جادوی خود، جلوههای بینظیر من را تحت تأثیر قرار دادی و به هر شکلی که بود، زبانم را به سکوت واداشتی.
به نیکی میبری نامم ولی چندان بدی با من
که گم میخواهی از روی زمین نام و نشانم را
هوش مصنوعی: تو با نیکی از من یاد میکنی، اما آنقدر بدی در حق من کردهای که گویی میخواهی اسم و نشانی از من در این دنیا باقی نماند.
به این خوش دل توان بودن که بهر مصلحت با من
نمائی دوستی و دوست داری دشمنانم را
هوش مصنوعی: میتوانی به من محبت کنی و به خاطر مصلحت، دوستی نشان بدهی، در حالی که نسبت به دشمنان من به خوبی رفتار میکنی.
گمانم بود کاخر آشنائی بر طرف سازی
شدی بیگانه ای خُوش ، تا یقین کردی گمانم را
هوش مصنوعی: به نظرم میرسد که در آخرین ملاقات، بعد از آشنایی، تو خود را از من دور کردی و به نوعی غریبه به نظر میرسی. حالا که این را میدانم، دیگر به گمانم اطمینان کامل پیدا کردهام.
چو رنجانید یاران را به جان نتوان نشست ایمن
خبر کن ای صبا زین نکته باری نکته دانم را
هوش مصنوعی: وقتی که دوستان را به زحمت میاندازی، نمیتوانی با خیال راحت به زندگیات ادامه دهی. ای باد صبحگاهی! از این موضوع که من دربارهاش میدانم، خبر بده.
چو بلبل زان نکردم باز میل گلشن کویت
که چون رفتم به زاغان دادی ای گل آشیانم را
هوش مصنوعی: زمانی که از جستجوی گلستان تو دست کشیدم، مانند بلبل گفتم؛ زیرا هنگامی که به جمع زاغها پیوستم، تو آشیانهام را به آنها سپردی.
اگر فرمان برد دل محتشم من بعد باخوبان
من و بیگانگی کین آشنائی سوخت جانم را
هوش مصنوعی: اگر دل من که آرام و با محبت است، بعد از این به فرمان عشق خوبان درآید، این جدایی و بیگانگی باعث سوختن جانم شده است.
حاشیه ها
1402/11/11 17:02
سیدمحمد جهانشاهی
شدی بیگانه ای خُوش ، تا یقین کردی گمانم را