گنجور

شمارهٔ ۲۲۳

چون باز خواهد کز طلب جوینده را دور افکند
از لن‌ترانی حسن هم آوازه در طور افکند
یارب چه با دلها کند محجوب خورشیدی که او
در پیکر کوه اضطراب از ذره‌ای نور افکند
چون بی خطر باشد کسی از شهسوار عشق وی
کو بر فرس ننهاده زین در عالمی شور افکند
بی شک رساند تیر خود آن گل رخ زرین کمال
گر در شب از یک روزه ره در دیدهٔ مور افکند
خوش بود گر از دل رسد حرف اناالحق بر زبان
غیرت به جرم کشف را ز آتش به منصور افکند
با ساقی ار نبود نهان کیفیت دیگر چه سان
آتش درین افسردگان از آب انگور افکند
بهر چه سر عشق را با بی‌بصر گوید کسی
بیهوده کس دارو چرا در دیده کور افکند
هرسو چراغی محتشم افروزد از رخسارها
یک شمع چون در انجمن پرتو به جمهور افکند

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون باز خواهد کز طلب جوینده را دور افکند
از لن‌ترانی حسن هم آوازه در طور افکند
هوش مصنوعی: وقتی که پرنده‌گان آزاد شوند، جوینده را از آنچه دلمشغولش است دور می‌سازند و زیبایی در عرش او را در خود فرومی‌برد.
یارب چه با دلها کند محجوب خورشیدی که او
در پیکر کوه اضطراب از ذره‌ای نور افکند
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، چه تأثیری بر دل‌های ما دارد آن خورشید پنهانی که حتی در دل کوه‌های مضطرب هم می‌تواند نوری از خود بپاشد.
چون بی خطر باشد کسی از شهسوار عشق وی
کو بر فرس ننهاده زین در عالمی شور افکند
هوش مصنوعی: هرگاه کسی از عشق و خطرات آن احساس امنیت کند، آن فرد که بر گردونه عشق سوار نشده، در جهان شوری ایجاد می‌کند.
بی شک رساند تیر خود آن گل رخ زرین کمال
گر در شب از یک روزه ره در دیدهٔ مور افکند
هوش مصنوعی: بدون تردید، آن گل با چهره طلایی و کمالش تیر خود را به هدف می‌زند، حتی اگر در شب، یک روز را در نگاه مور بیندازد.
خوش بود گر از دل رسد حرف اناالحق بر زبان
غیرت به جرم کشف را ز آتش به منصور افکند
هوش مصنوعی: اگر از دل برآید حرف حق و صدای آن به گوش دیگران برسد، این بسیار خوشایند خواهد بود. اما هزینه این حرف، مانند آن است که به خاطر افشای حقیقت، غیرت را فدای آتش بکنند، همان‌طور که منصور را به خاطر اعتقادش به حق کشتند.
با ساقی ار نبود نهان کیفیت دیگر چه سان
آتش درین افسردگان از آب انگور افکند
هوش مصنوعی: اگر ساقی (کسی که شراب می‌ریزد) کیفیت نهان شراب را نمی‌شناخت، آنگاه چطور می‌تواند این افسون را در دل این غمگین‌ها به وجود آورد که آتش عشق و شور را با آب انگور روشن کند؟
بهر چه سر عشق را با بی‌بصر گوید کسی
بیهوده کس دارو چرا در دیده کور افکند
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق را با کسی که نمی‌تواند ببیند توصیف کند، بی‌فایده است؛ چرا که هیچ کس نمی‌تواند در چشم یک فرد نابینا دارویی بریزد.
هرسو چراغی محتشم افروزد از رخسارها
یک شمع چون در انجمن پرتو به جمهور افکند
هوش مصنوعی: هر جا که حضور دارد، نوری درخشان و باشکوه می‌تابد و همچون شمعی که در جمعی روشنایی می‌بخشد، چهره‌های زیبا هم به اطراف روشنی می‌دهند.