گنجور

شمارهٔ ۲۱۹

گر از جمال جهانتاب او نقاب کشند
جهانیان قلم رد بر آفتاب کشند
برای نیم نگه سرخوشان خواب غرور
هزار منت از آن چشم نیم خواب کشند
اگر شوی نفسی با بهشتیان همدم
دگر ز همدمی حوریان عذاب کشند
برند راه به میزان حسن چون تو سوار
شوی به ناز و بتان حلقهٔ رکاب کشند
ز طبع آب تحیر برون برد حرکت
ز صورت تو مثالی اگر بر آب کشند
غبار راه جنیبت کشان حسن تو را
بود دریغ که در چشم آفتاب کشند
سپار محتشم آخر زمام کشتی تن
به ساقیان که تو را در شط شراب کشند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر از جمال جهانتاب او نقاب کشند
جهانیان قلم رد بر آفتاب کشند
هوش مصنوعی: اگر جهانیان از زیبایی او پرده بردارند، در واقع مانند این است که بر نور آفتاب خط بکشند.
برای نیم نگه سرخوشان خواب غرور
هزار منت از آن چشم نیم خواب کشند
هوش مصنوعی: چشم‌های خواب آلود حس زیبا و دلکش را به خود جلب می‌کنند، ولی از این احساس، هزار انتظار و عطش ناشی می‌شود.
اگر شوی نفسی با بهشتیان همدم
دگر ز همدمی حوریان عذاب کشند
هوش مصنوعی: اگر لحظاتی با اهل بهشت همراه شوی، دیگر در کنار حوریان هم عذاب نخواهی کشید.
برند راه به میزان حسن چون تو سوار
شوی به ناز و بتان حلقهٔ رکاب کشند
هوش مصنوعی: وقتی تو با خودت زیبایی و خوشی به همراه داشته باشی، زیبایی‌ها و دلرباها هم به دنبالت خواهند آمد و آماده خدمت به تو خواهند شد.
ز طبع آب تحیر برون برد حرکت
ز صورت تو مثالی اگر بر آب کشند
هوش مصنوعی: حرکت و جنبش تو از طبیعت آب الهام گرفته است؛ اگر بر آب چیزی بکشند، نمونه‌ای از تو به تصویر می‌آید.
غبار راه جنیبت کشان حسن تو را
بود دریغ که در چشم آفتاب کشند
هوش مصنوعی: غبار جاده‌ای که تو در آن راه می‌روی، زیبایی تو را به دوش می‌کشد، ولی افسوس که در زیر نور خورشید پنهان می‌شود.
سپار محتشم آخر زمام کشتی تن
به ساقیان که تو را در شط شراب کشند
هوش مصنوعی: آخر، کنترل کشتی جسمت را به ساقیان بسپار تا تو را در رود شراب غرق کنند.