شمارهٔ ۲۱
روزگاری که رخت قبلهٔ جان بود مرا
روی دل تافته از هر دو جهان بود مرا
چند روزی که به سودای تو جان میدادم
حاصل از زندگی خویش همان بود مرا
یادباد آن که به خلوتگه وصلت شب و روز
دل سرا پردهٔ صد راز نهان بود مرا
یادباد آن که چو آغاز سخن میکردی
با تو صد زمزمه در زیر زبان بود مرا
یاد باد آن که چو میشد سرت از باده گران
دوش منت کش آن بار گران بود مرا
یاد باد آن که به بالین تو شبهای دراز
پاسبان مردم چشم نگران بود مرا
یاد باد آن که دمی گر ز درت میرفتم
محتشم پیش سگان تو ضمان بود مرا
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزگاری که رخت قبلهٔ جان بود مرا
روی دل تافته از هر دو جهان بود مرا
هوش مصنوعی: زمانی بود که چهرهات برای من مانند قبلهای بود که تمام توجه و عشق من را به خود جلب کرده بود. در آن روزها، دل من از هر دو دنیای موجود پر نور و روشنایی بود.
چند روزی که به سودای تو جان میدادم
حاصل از زندگی خویش همان بود مرا
هوش مصنوعی: مدتی را که برای رسیدن به تو جان میدادم، تمام آنچه از زندگیام به دست آوردهام همان بود که برای تو از دست دادم.
یادباد آن که به خلوتگه وصلت شب و روز
دل سرا پردهٔ صد راز نهان بود مرا
هوش مصنوعی: به یاد میآورم کسی را که در خلوت خود روز و شب، دلش پر از رازهای پنهان بود و من همواره به او فکر میکردم.
یادباد آن که چو آغاز سخن میکردی
با تو صد زمزمه در زیر زبان بود مرا
هوش مصنوعی: به خاطر میآورم که در آغاز گفتوگو، وقتی با تو صحبت میکردم، در دل من هزاران حرف ناگفته وجود داشت.
یاد باد آن که چو میشد سرت از باده گران
دوش منت کش آن بار گران بود مرا
هوش مصنوعی: به یاد میآورم زمانی را که وقتی به خاطر شراب سنگین مست میشدم، در شب بار سنگینی را که بر دوش داشتم، احساس میکردم.
یاد باد آن که به بالین تو شبهای دراز
پاسبان مردم چشم نگران بود مرا
هوش مصنوعی: به یاد میآورم که در شبهای طولانی، کسی برای مراقبت از تو و مردم، در کنار بستر تو با نگرانی ایستاده بود و به من توجه میکرد.
یاد باد آن که دمی گر ز درت میرفتم
محتشم پیش سگان تو ضمان بود مرا
هوش مصنوعی: به یاد میآورم روزی که اگر به در خانهات میرفتم، حتی اگر یک لحظه هم میگذشت، برای من افتخاری بود که در کنار سگهای تو قرار بگیرم.
حاشیه ها
1391/08/19 03:11
جعفر مصباح
بیت ماقبل آخر مصراع دوم
ًبودمً بجای ًمردمً
1397/09/22 12:11
شروین
دوست عزیزم مصباح جان مهربان...درست نوشته..پاسبان مردم چشم نگران بوذ مرا...مردم چشم منظور مردمک چشم هستش..حافظ میفرماید : ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است /ببین که در طلبت حال مردمان چون است..پس همان که در متن نوشته قریب به یقین درست است..سپاس
1398/05/10 08:08
کوثر
بیت اخر معنیش چیه؟