گنجور

شمارهٔ ۲۰۶

چو تیر غمزه افکندی به جان ناتوان آمد
دگر زحمت مکش جانا که تیرت بر نشان آمد
سحرگه تر نشد در باغ کام غنچه از شبنم
که لعلت را تصور کرد و آتش در دهان آمد
نمازم کرد تلقین شیخ و آخر زان پشیمان شد
که ذکر قامت آن شوخ اول بر زبان آمد
هلاکم بی‌وصیت خواست تا کس نشنود نامش
ز رسوائی چو من زان رو به قتلم بی‌کمان آمد
رسید افکنده کاکل بر قفا طوری که پنداری
قیامت در پی سر آفت آخر زمان آمد
مه من طفل و من رسوا و این رسوائی دیگر
که هرجا مجمعی شد قصهٔ ما در میان آمد
همان بهتر که باشم محتشم در کنج تنهائی
که با هرکس دمی همدم شدم از من به جان آمد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو تیر غمزه افکندی به جان ناتوان آمد
دگر زحمت مکش جانا که تیرت بر نشان آمد
هوش مصنوعی: وقتی که تیر ناز و غمزه‌ات را به سمت جان ضعیف من انداختی، دیگر زحمت نکش عزیزم، چون تیر تو به هدف نشسته است.
سحرگه تر نشد در باغ کام غنچه از شبنم
که لعلت را تصور کرد و آتش در دهان آمد
هوش مصنوعی: صبح زود، غنچه در باغ به خاطر شبنم تر نشد، زیرا که تصویر لعل (یا سنگ قیمتی) تو را در ذهن داشت و این تصور آتش را در دهان او به وجود آورد.
نمازم کرد تلقین شیخ و آخر زان پشیمان شد
که ذکر قامت آن شوخ اول بر زبان آمد
هوش مصنوعی: نمازم را شیخ به من آموخت و در پایان، از این که اولاً ذکر زیبایی آن معشوق بر زبانم جاری شد، پشیمان گردیدم.
هلاکم بی‌وصیت خواست تا کس نشنود نامش
ز رسوائی چو من زان رو به قتلم بی‌کمان آمد
هوش مصنوعی: من به خاطر بی‌تدبیری و نابخردی جانم در خطر است، تا آنجا که حتی نمی‌خواهم نامم از رسوایی شنیده شود. به همین دلیل، به استقبال مرگ رفته‌ام، بدون اینکه نیازی به کمان و تیر داشته باشم.
رسید افکنده کاکل بر قفا طوری که پنداری
قیامت در پی سر آفت آخر زمان آمد
هوش مصنوعی: دخترکی با موهای آشفته و زیبا از دور به چشم می‌خورد، طوری که به نظر می‌رسد آخرین روزها و نوید قیامت در انتظار اوست.
مه من طفل و من رسوا و این رسوائی دیگر
که هرجا مجمعی شد قصهٔ ما در میان آمد
هوش مصنوعی: ماه من کودک است و من رسوا هستم. این رسوایی به گونه‌ای است که هرجا جمعی تشکیل می‌شود، داستان ما در میان می‌آید.
همان بهتر که باشم محتشم در کنج تنهائی
که با هرکس دمی همدم شدم از من به جان آمد
هوش مصنوعی: بهتر است که در تنهایی خود باشم و با دیگران زیاد در ارتباط نباشم، چرا که هر بار که با کسی وقت گذرانده‌ام، احساس خستگی و کلافگی کرده‌ام.