گنجور

شمارهٔ ۲۰۱

بی‌وفا یارا وفا و یاریت معلوم شد
داشتی دست از دلم دلداریت معلوم شد
شد رقیبم خصم و گفتنی جانبت دارم نگاه
آخرم کشتی و جانب داریت معلوم شد
بر دلم پر جوری از کین نهان کردی ولی
آن چه پنهان بود از پر کاریت معلوم شد
گفتمت مستی ز جام حسن و خونم ریختی
آری آری زین عمل هشیاریت معلوم شد
در قمار عشق خود را می‌نمودی خوش حریف
خوش حریفی از حریف آزاریت معلوم شد
دوش می‌کردی دلا دعوی بیزاری یار
امشب ای معنی ز آه و زاریت معلوم شد
این که می‌گفتی پشیمانم ز قتل محتشم
از تاسف خوردن ناچاریت معلوم شد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی‌وفا یارا وفا و یاریت معلوم شد
داشتی دست از دلم دلداریت معلوم شد
هوش مصنوعی: ای دوست نامهربان، وفای تو و محبتت مشخص شد، چون فهمیدم که چقدر از دل من فاصله گرفته‌ای.
شد رقیبم خصم و گفتنی جانبت دارم نگاه
آخرم کشتی و جانب داریت معلوم شد
هوش مصنوعی: رقیب من به دشمنی برخاسته و می‌گوید که به تو علاقه دارم، اما در آخرین نگاه نشان داد که در این کشتی، حمایت از تو مشخص شد.
بر دلم پر جوری از کین نهان کردی ولی
آن چه پنهان بود از پر کاریت معلوم شد
هوش مصنوعی: بر دل من بار سنگینی از کینه‌ای پنهان کردی، اما آنچه که نهان بود، با کارهایی که کردی، آشکار شد.
گفتمت مستی ز جام حسن و خونم ریختی
آری آری زین عمل هشیاریت معلوم شد
هوش مصنوعی: به تو گفتم که از زیبایی و سرمستی که نوشیدی، خونم را به دل شکستی. بله، به خاطر همین کار، هوشیاری تو مشخص شد.
در قمار عشق خود را می‌نمودی خوش حریف
خوش حریفی از حریف آزاریت معلوم شد
هوش مصنوعی: در بازی عشق، تو خود را شخصی خوش‌دست و خوش‌رقیب نشان می‌دادی، ولی از رفتار رقابت‌ات فهمیدم که واقعاً چیزی جز آزار نیستی.
دوش می‌کردی دلا دعوی بیزاری یار
امشب ای معنی ز آه و زاریت معلوم شد
هوش مصنوعی: دیشب تو به صورت دلسوزی از وابستگی به یار صحبت می‌کردی، اما امشب با آه و اندوه تو مشخص شد که در واقع چقدر به او نیاز داری.
این که می‌گفتی پشیمانم ز قتل محتشم
از تاسف خوردن ناچاریت معلوم شد
هوش مصنوعی: تو که می‌گفتی از کشتن محتشم پشیمانی، حالا از این تمسخر و ناچاری‌ات مشخص است که چه حسرتی در دل داری.