گنجور

شمارهٔ ۱۹۹

ز بس کان جنگجو را احتزاز از صلح من باشد
نهان با من به خشم و آشکارا در سخن باشد
چو با جمعی دچارم کرد از من صد سخن پرسد
چو تنها بیندم مهر سکوتش بر دهن باشد
بتابد روی از من گر مرا در خلوتی بیند
کند روی سخن در من اگر در انجمن باشد
بهر مجلس که باشد چون من آیم او رود بیرون
که ترسد محرمی در بند صلح انگیختن باشد
به محفلها دلم لرزد ز صلح انگیزی مردم
که ترسم آن پری را حمل بر تحریک من باشد
چو بوی آشتی در مجلس آید ترک آن مجلس
مرا لازم ز بیم خوی آن گل پیرهن باشد
ز دهشت محتشم ترسم که دست از پای نشناسی
اگر روزی نصیبت صلح آن پیمان شکن باشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز بس کان جنگجو را احتزاز از صلح من باشد
نهان با من به خشم و آشکارا در سخن باشد
هوش مصنوعی: از آنجا که جنگجو از صلح دوری می‌کند، احساساتش با من در نهان و در باطن خشمگین است، اما در ظاهر با من به گفتگو می‌پردازد.
چو با جمعی دچارم کرد از من صد سخن پرسد
چو تنها بیندم مهر سکوتش بر دهن باشد
هوش مصنوعی: زمانی که در جمعی هستم، از من سوالات زیادی می‌پرسند و من پاسخ می‌دهم، اما وقتی تنها می‌شوم، تصمیم می‌گیرم ساکت بمانم و هیچ چیزی نگویم.
بتابد روی از من گر مرا در خلوتی بیند
کند روی سخن در من اگر در انجمن باشد
هوش مصنوعی: اگر مرا در تنهایی ببیند، از من روی برمی‌گرداند، اما اگر در جمع باشد، جرأت صحبت کردن با من را پیدا می‌کند.
بهر مجلس که باشد چون من آیم او رود بیرون
که ترسد محرمی در بند صلح انگیختن باشد
هوش مصنوعی: هر جا که من حضور داشته باشم، دیگران از آنجا می‌روند، زیرا نگران‌اند که ممکن است من باعث ایجاد تنش و اختلاف شوم.
به محفلها دلم لرزد ز صلح انگیزی مردم
که ترسم آن پری را حمل بر تحریک من باشد
هوش مصنوعی: دلم در محافل به خاطر آرامش و صفای مردم می‌لرزد، زیرا می‌ترسم آن موجود زیبا، مرا به چالش و تحریک بکشاند.
چو بوی آشتی در مجلس آید ترک آن مجلس
مرا لازم ز بیم خوی آن گل پیرهن باشد
هوش مصنوعی: وقتی بوی آشتی و صلح در مجلس و جمعی به‌گوش برسد، من به‌دلیل ترس از آن گل و زیبایی‌اش، لازم می‌بینم که آن مجلس را ترک کنم.
ز دهشت محتشم ترسم که دست از پای نشناسی
اگر روزی نصیبت صلح آن پیمان شکن باشد
هوش مصنوعی: از بین ترس‌های زیادی که دارم، از این می‌ترسم که روزی نتوانی از خیر و شر تشخیص بدهی، اگر روزی سرنوشت تو به صلح با کسی منجر شود که به عهد خود وفا نکرده است.