گنجور

شمارهٔ ۱۹۷

زخم او یکبارگی امروز بر جان می‌رسد
چاک جیب نیم چاک من به دامان می‌رسد
تیر پر کش کشتهٔ او کو که ریزم بر جگر
دوش مشکل می‌رسید امروز آسان می‌رسد
بود در تسخیر بیداری من دی با محال
آن محال امروز پنداری به امکان می‌رسد
گر کند آهنگ شوخی یکدم دیگر چو نی
ناله‌های نیم آهنگم به افغان می‌رسد
دوش چشم کافرش دستی چو بر دینم نیافت
چشم زخمی بی شک امروزم به ایمان می‌رسد
چشمم آرامیده دریائیست لیک از موج عشق
کار این دریا دم دیگر به طوفان می‌رسد
شرح تیزیهای مژگانش چه پرسی محتشم
حالت این نیشتر چون بر رگ جان می‌رسد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زخم او یکبارگی امروز بر جان می‌رسد
چاک جیب نیم چاک من به دامان می‌رسد
هوش مصنوعی: زخم او امروز به یکباره بر جانم می‌نشیند و شکاف جیب نیمه‌چاک من به دامنم می‌رسد.
تیر پر کش کشتهٔ او کو که ریزم بر جگر
دوش مشکل می‌رسید امروز آسان می‌رسد
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر او تیر پرتاب می‌شود، کجاست؟ حالا که دیروز مشکلات سختی داشت، امروز به راحتی بر دل من می‌نشیند.
بود در تسخیر بیداری من دی با محال
آن محال امروز پنداری به امکان می‌رسد
هوش مصنوعی: دیروز در حالت بیداری، چیزی که به نظر غیرممکن می‌رسید امروز ممکن به نظر می‌رسد.
گر کند آهنگ شوخی یکدم دیگر چو نی
ناله‌های نیم آهنگم به افغان می‌رسد
هوش مصنوعی: اگر لحظه‌ای آهنگ شوخی و خوشی را سر دهد، ناله‌های نیمه‌جانم مانند نی به صدای بلندی می‌رسد.
دوش چشم کافرش دستی چو بر دینم نیافت
چشم زخمی بی شک امروزم به ایمان می‌رسد
هوش مصنوعی: دیروز چشمان آن کافر به من دستی نیافت، اما امروز با زخم چشمانم به یقین می‌رسد که به ایمان دست پیدا خواهم کرد.
چشمم آرامیده دریائیست لیک از موج عشق
کار این دریا دم دیگر به طوفان می‌رسد
هوش مصنوعی: چشمم مانند دریایی آرام است، اما به خاطر عشق، ممکن است در یک لحظه به طوفانی تبدیل شود.
شرح تیزیهای مژگانش چه پرسی محتشم
حالت این نیشتر چون بر رگ جان می‌رسد
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی و جذابیت چشم‌هایش نگاه می‌کنی، چه نیازی به پرسش درباره‌ی تیزی و جذابیت مژگانش داری؛ چرا که اثر آن مانند یک نیشتر بر جان آدمی اثر می‌گذارد.