شمارهٔ ۱۹۴
چو گریم بی تو اشگم از بن مژگان فرو ریزد
که چون خیزم ز جا سیلابم از دامان فرو ریزد
پذیرد طرح کاخ عشرتم دوران مگر روزی
کز آهم این نیلوفری ایوان فرو ریزد
نیامد آن سوار کج کله در مجلس رندان
که مغز استخوانم در تب هجران فرو ریزد
به سرعت بگذرد هر تیرش آخر از دل گرمم
ازو چون قطره آب آهنین پیکان فرو ریزد
به نخلی بستهام دل کز هوائی گر کند جنبش
به جای میوه از هر شاخ وی صد جان فرو ریزد
خموشی محتشم اما سخن سر میزند کلکت
به آن گرمی که آتش از دل ثعبان فرو ریزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو گریم بی تو اشگم از بن مژگان فرو ریزد
که چون خیزم ز جا سیلابم از دامان فرو ریزد
هوش مصنوعی: وقتی که بدون تو گریه کنم، اشکهایم از مژگانم سرازیر میشود، و زمانی که از جا بلند شوم، سیلابی از دامانم میریزد.
پذیرد طرح کاخ عشرتم دوران مگر روزی
کز آهم این نیلوفری ایوان فرو ریزد
هوش مصنوعی: اگر روزی روزگاری، این کاخ باشکوهی که ساختهام به لطف خودم پایدار بماند، اما به یاد داشته باش که یک روز ممکن است با آهی که از دل برمیآید، این زیباهای نیلوفری رنگ و جلوهاش از بین برود.
نیامد آن سوار کج کله در مجلس رندان
که مغز استخوانم در تب هجران فرو ریزد
هوش مصنوعی: سوار کجکلاه هنوز به محفل رندان نیامده است و من در دلتنگی فراق او، جانم در درونم به آتش میسوزد و تب میکند.
به سرعت بگذرد هر تیرش آخر از دل گرمم
ازو چون قطره آب آهنین پیکان فرو ریزد
هوش مصنوعی: هر تیر او به سرعت از دل گرم و شادابم خواهد گذشت، همچنان که قطره آب بر پیکان آهنی فرو میافتد.
به نخلی بستهام دل کز هوائی گر کند جنبش
به جای میوه از هر شاخ وی صد جان فرو ریزد
هوش مصنوعی: دل خود را به درخت نخیلی بستهام که اگر از هوای اطراف خود تکانی بخورد، به جای میوه، از هر شاخهاش جانهای زیادی فرو میریزد.
خموشی محتشم اما سخن سر میزند کلکت
به آن گرمی که آتش از دل ثعبان فرو ریزد
هوش مصنوعی: سکوت محتشم نگوید، اما دلش پر از حرف است. قلبش آنقدر گرم است که میتواند آتش را از دل مار احساس کند و بریزد.
حاشیه ها
1398/10/10 14:01
مسعود دیبایی
آیا در بیت اول اشکم صحیح نیست؟

محتشم کاشانی