گنجور

شمارهٔ ۱۹۲

خوش آن شبی که ز رویش نقاب برخیزد
گشاده روی سحرگه ز خواب برخیزد
علی‌الصباح نشیند چو مه به مجلس می
شبانه با رخ چون آفتاب برخیزد
ز تاب می گل رویش چنان برافروزد
که سنبل سر زلفش ز تاب برخیزد
بیاد آن مه خرگه نشین چو بارم اشگ
به شکل خوی که از آن صد حباب برخیزد
شبی بود که چو از خواب دیده بگشایم
به دیده‌ام تو نشینی و خواب برخیزد
بهر زمین که خرامی چو آهوی مشگین
ز خاک رایحه مشگ ناب برخیزد
چو محتشم ز دل گرم اگر برآرم آه
ز دود آن همه بوی کباب برخیزد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوش آن شبی که ز رویش نقاب برخیزد
گشاده روی سحرگه ز خواب برخیزد
هوش مصنوعی: مبارک است شبی که زیبایی چهره‌اش از پس تیره‌گی‌ها نمایان شود و در صبحگاه، با چهره‌ای باز از خواب بیدار شود.
علی‌الصباح نشیند چو مه به مجلس می
شبانه با رخ چون آفتاب برخیزد
هوش مصنوعی: در اوایل صبح، مانند ماه در مجلس شبانه نشسته و با چهره‌ای چون آفتاب درخشیده، برمی‌خیزد.
ز تاب می گل رویش چنان برافروزد
که سنبل سر زلفش ز تاب برخیزد
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و درخشندگی چهره‌اش، آن‌چنان شوری به وجود می‌آورد که حتی سنبل‌های روی موهایش هم به حرکت درمی‌آیند.
بیاد آن مه خرگه نشین چو بارم اشگ
به شکل خوی که از آن صد حباب برخیزد
هوش مصنوعی: به یاد آن ماهی که در خویش نشسته‌ام، اشک‌هایم به‌گونه‌ای ریزش می‌کنند که از آن، صدها حباب به وجود می‌آید.
شبی بود که چو از خواب دیده بگشایم
به دیده‌ام تو نشینی و خواب برخیزد
هوش مصنوعی: شبی بود که وقتی چشمانم را باز کردم، دوست داشتم تو را ببینم و خواب به طور کامل از یادم برود.
بهر زمین که خرامی چو آهوی مشگین
ز خاک رایحه مشگ ناب برخیزد
هوش مصنوعی: هر جا که بر زمین قدم می‌زاری، مانند آهوهای مشکی، بوی خوش عطر را از خاک به مشام می‌رسانی.
چو محتشم ز دل گرم اگر برآرم آه
ز دود آن همه بوی کباب برخیزد
هوش مصنوعی: اگر از دل گرم و شاداب محتشم آهی برآورم، بخار آن باعث می‌شود بوی کبابی دلپذیر در فضا پخش شود.

حاشیه ها

1393/05/17 12:08
سیمین

در بیت ماقبل آخر "به هر زمین" صحیح است .