گنجور

شمارهٔ ۱۹۱

چراغی آمد و بر آفتاب پهلو زد
که دست حسن ویش صد طپانچه بر رو زد
بر این شکار به صد اهتمام اگرچه کشید
شکار بیشه دیگر کمان ولی او زد
درین سراچه چو جای دو پادشاه نبود
یکی برفت و سراپرده را به یک سو زد
ز سیر دل ره او بست تیر دلدوزی
که این نهفته از آن گوشه‌های ابرو زد
ز سحر قوم خبر داد معجز موسی
زمانه نقش کزان هر دو چشم جادو زد
ز ناز تا بتوان سنگ در ترازو نه
که عشق حسن تو را برد و برتر ازو زد
تو عذر دلبر نو محتشم بخواه که یار
به تازگی ره یاران ز قد دلجو زد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چراغی آمد و بر آفتاب پهلو زد
که دست حسن ویش صد طپانچه بر رو زد
هوش مصنوعی: چراغی روشن شد و در کنار آفتاب قرار گرفت، به طوری که دست حسن ویش با صد ضربه به صورتش زد.
بر این شکار به صد اهتمام اگرچه کشید
شکار بیشه دیگر کمان ولی او زد
هوش مصنوعی: با دقت و تلاش بسیار به دنبال هدف خود رفت، اما در نهایت، به اهداف دیگری رسید که او را به سمت دیگری کشاند و به نتیجه‌ای متفاوت دست یافت.
درین سراچه چو جای دو پادشاه نبود
یکی برفت و سراپرده را به یک سو زد
هوش مصنوعی: در این مکان که جایی برای دو پادشاه نیست، یکی از آن‌ها رفت و پرده را کنار زد.
ز سیر دل ره او بست تیر دلدوزی
که این نهفته از آن گوشه‌های ابرو زد
هوش مصنوعی: دل به طرز عجیبی به سوی او کشیده شده است، همانطور که تیر عشق به قلب می‌نشیند. این احساس عشق که از زیر ابروهای او پنهان است، به طور غیرمستقیم به سمت من نشانه می‌گیرد.
ز سحر قوم خبر داد معجز موسی
زمانه نقش کزان هر دو چشم جادو زد
هوش مصنوعی: در صبح، مردم از معجزه موسی خبر دادند. زمانه به نحوی تاثیرگذار است که هر دو چشمی که به آن نگاه می‌کنند، تحت تاثیر جادو قرار می‌گیرد.
ز ناز تا بتوان سنگ در ترازو نه
که عشق حسن تو را برد و برتر ازو زد
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تنها با زیبایی و جذابیت نمی‌توان قضاوت کرد، بلکه عشق و محبت تو ارزش بیشتری دارد و بر هر چیز دیگری که در دنیا وجود دارد، برتری دارد.
تو عذر دلبر نو محتشم بخواه که یار
به تازگی ره یاران ز قد دلجو زد
هوش مصنوعی: از محبوب تازه‌نفسی که مانند همگان نیست، عذرخواهی کن؛ چرا که او به تازگی راه دوستان را از دل و دل‌جویی آغاز کرده است.