گنجور

شمارهٔ ۱۹۰

چو ممکن نیست کان مه پاسبان محفلم سازد
بکوشم تا سگ دنباله گیر محملم سازد
ازو چون پرده افتد برملا از من کند رنجش
که از همراهی خود با رقیبان غافلم سازد
کند بر من به تیغ آن بت گنه ثابت که هر ساعت
ز بیم جان به ناواقع گناهی قایلم سازد
ز دل بس رازهای پرده گر سر بر زند روزی
که دل فرسائی بار جفا نازک دلم سازد
ز فتانی به ایمائی کند واقف رقیبان را
اجازت ده نگاهش چون به ابرو مایلم سازد
ز خارج پیچشی‌ها در دمم باید شدن بیرون
دمی از مصلحت در بزم خود گر داخلم سازد
درونم محتشم زان مست کین خواهد شدن شادان
ولی روزی که دور چرخ ساغر از گلم سازد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو ممکن نیست کان مه پاسبان محفلم سازد
بکوشم تا سگ دنباله گیر محملم سازد
هوش مصنوعی: چون امکان ندارد که آن ماه روی پاسدار مجلس من باشد، تلاش می‌کنم تا سگ دنبال‌کننده‌ام مکانم را حفظ کند.
ازو چون پرده افتد برملا از من کند رنجش
که از همراهی خود با رقیبان غافلم سازد
هوش مصنوعی: وقتی که پرده از چهره او کنار برود، به من آسیب می‌زند؛ زیرا او من را از همراهی با رقبایم بی‌خبر می‌کند.
کند بر من به تیغ آن بت گنه ثابت که هر ساعت
ز بیم جان به ناواقع گناهی قایلم سازد
هوش مصنوعی: معشوقه‌ی زیبا با تیغ خود بر من ضربه‌ای وارد می‌کند که هر لحظه من را نگران جانم می‌کند و باعث می‌شود به چیزهایی شک کنم که واقعاً وجود ندارند.
ز دل بس رازهای پرده گر سر بر زند روزی
که دل فرسائی بار جفا نازک دلم سازد
هوش مصنوعی: اگر روزی دل از درون خود رازهای پنهانی را فاش کند، در آن زمان که درد و رنج به من فشار می‌آورد، این لطافت و حساسیت من را به رخ می‌کشد.
ز فتانی به ایمائی کند واقف رقیبان را
اجازت ده نگاهش چون به ابرو مایلم سازد
هوش مصنوعی: از جوانی که از شیوه‌های مختلف آگاه است، به رقبا اجازه بده که نگاهی به او بیندازند، زیرا من دوست دارم او را با ابروها و حرکاتش تحت تأثیر قرار دهد.
ز خارج پیچشی‌ها در دمم باید شدن بیرون
دمی از مصلحت در بزم خود گر داخلم سازد
هوش مصنوعی: برای اینکه از مشکلات و پیچیدگی‌ها رها شوم، باید لحظه‌ای از دور و برم فاصله بگیرم. اگر در این بزم و خوشی‌ها تصمیم بگیرم که درون خودم بمانم، ممکن است به وضعی سخت دچار شوم.
درونم محتشم زان مست کین خواهد شدن شادان
ولی روزی که دور چرخ ساغر از گلم سازد
هوش مصنوعی: درونم از آن معشوقه پرغایت است که می‌خواهد شاد باشد، اما روزی خواهد رسید که چرخ روزگار مرا از این حال خوش دور کند.