گنجور

شمارهٔ ۱۹

چو دی ز عشق من آگه شد و شناخت مرا
به اولین نگه از شرم آب ساخت مرا
به یک نگاه مرا گرم شوق ساخت ولی
در انتظار نگاه دگر گداخت مرا
به چنگ بیم رگ جانم آشکار سپرد
ولی چنان که نفهمید کس نواخت مرا
ز عافیت شده بودم تمام نقد حضور
به حیله برد دل عشق‌باز و باخت مرا
سواد اعظم اقلیم عافیت بودم
خراب ساخت سواری به نیم تاخت مرا
من از بهشت فراغت شدم به دوزخ عشق
که هرگز از خنکی آن هوا نساخت مرا
به دردمندی من کیست محتشم که الم
به اهل درد نه پرداخت تا شناخت مرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو دی ز عشق من آگه شد و شناخت مرا
به اولین نگه از شرم آب ساخت مرا
هوش مصنوعی: دیروز عشق من به آگاهی و شناختی درباره من رسید و به محض اینکه با یک نگاه به من نگریست، از شرم آب شد.
به یک نگاه مرا گرم شوق ساخت ولی
در انتظار نگاه دگر گداخت مرا
هوش مصنوعی: با یک نگاه تو، شوق و ذوق زیادی در دل من ایجاد شد، اما اکنون در انتظار نگاه دیگری از تو، در اضطراب و دلشوره به سر می‌برم.
به چنگ بیم رگ جانم آشکار سپرد
ولی چنان که نفهمید کس نواخت مرا
هوش مصنوعی: بیم و ترس به جانم چنگ انداخت و آشکار شد، اما به گونه‌ای بود که هیچ‌کس متوجه نشد که چقدر به من محبتی شد.
ز عافیت شده بودم تمام نقد حضور
به حیله برد دل عشق‌باز و باخت مرا
هوش مصنوعی: من در آرامش و آسایش کامل بودم و تمام داشته‌های خود را در برابر عشق فریبنده باختم و دل به او دادم.
سواد اعظم اقلیم عافیت بودم
خراب ساخت سواری به نیم تاخت مرا
هوش مصنوعی: من در سرزمین آرامش و خوشبختی زندگی می‌کردم، اما ناگهان بر اثر یک حادثه یا اتفاق ناگوار، به سوی بی‌سرنوشتی و تباهی هدایت شدم.
من از بهشت فراغت شدم به دوزخ عشق
که هرگز از خنکی آن هوا نساخت مرا
هوش مصنوعی: من از آرامش بهشت جدا شدم و به دوزخ عشق وارد شدم، جایی که هیچ‌گاه نتوانستم از هوای خنک آن بهره‌مند شوم.
به دردمندی من کیست محتشم که الم
به اهل درد نه پرداخت تا شناخت مرا
هوش مصنوعی: کیست که به دردمندی من توجهی دارد؟ هیچ‌ کس به درد و رنج اهل درد نمی‌پردازد تا مرا بشناسد و حال مرا درک کند.

حاشیه ها

1397/09/22 12:11
شروین

بسیار زیباست..شاعری که تا اینجا که دارم میخونم به نظرم بسیار از حافظ و سعدی و مولانا زبان ساده تری به کار برده و مفاهیم و مضامین روز رو هم به نحو احسن و مدرن در شعرش گنجانده.درود بر او