شمارهٔ ۱۸۷
بهتر است از هرچه دهقان در چمن میپرورد
آن چه آن نازک بدن در پیرهن میپرورد
زان دو زلف و عارضم پیوسته در حیرت کنون
بیضهٔ خورشید را زاغ و زغن میپرورد
نافه دارد بوئی از زلفت که بهر احترام
ایزدش در ناف آهوی ختن میپرورد
هست شیرین را درین خمخانه از حسرت دریغ
بادهٔ تلخی که بهر کوه کن میپرورد
بهرهای از دامنم خار است از آن گل پیرهن
گرد خرمن بین که اندر گل سمن میپرورد
میدهد از اشگ سرخم آب تیغ خویش را
تشنهٔ خون مرا از خون من میپرورد
عشق در هر آب و گل حالی دگر دارد از آن
محتشم جان میگدازد غیر تن میپرورد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بهتر است از هرچه دهقان در چمن میپرورد
آن چه آن نازک بدن در پیرهن میپرورد
هوش مصنوعی: بهتر است از هر چیزی که کشاورز در باغ میکارد، آنچه که آن دختر لطیف در زیر پیراهن خود نگه میدارد، ارزش بیشتری دارد.
زان دو زلف و عارضم پیوسته در حیرت کنون
بیضهٔ خورشید را زاغ و زغن میپرورد
هوش مصنوعی: از آن دو زلف و موهایی که به هم پیچیدهاند، همیشه در حیرت و شگفتی هستم، زیرا این زلفها هماکنون مانند تخممرغی داغ و زرد رنگ، خورشید را در دل میپرورند.
نافه دارد بوئی از زلفت که بهر احترام
ایزدش در ناف آهوی ختن میپرورد
هوش مصنوعی: بوئی از زلف تو دارد که به خاطر احترام و عظمت خداوند، در ناف آهوی ختن نگهداری میشود.
هست شیرین را درین خمخانه از حسرت دریغ
بادهٔ تلخی که بهر کوه کن میپرورد
هوش مصنوعی: در این مکان که بوسههای شیرین وجود دارد، به خاطر حسرت، نوشیدنی تلخی وجود دارد که به پرورش کوهها کمک میکند.
بهرهای از دامنم خار است از آن گل پیرهن
گرد خرمن بین که اندر گل سمن میپرورد
هوش مصنوعی: در دامن من، خاری وجود دارد که نشانهای از غم و سختی است. در کنار آن گل از خرمن، گلی قرار دارد که در باغی از گلهای خوشبو جوانه زده و پرورش یافته است.
میدهد از اشگ سرخم آب تیغ خویش را
تشنهٔ خون مرا از خون من میپرورد
هوش مصنوعی: اشکهای سرم به همچون آب، تیغی است که تشنهٔ خون من است و از خون من زندگی میگیرد.
عشق در هر آب و گل حالی دگر دارد از آن
محتشم جان میگدازد غیر تن میپرورد
هوش مصنوعی: عشق در هر نوع انسان و هر شرایطی حال و هوای خاص خودش را دارد و جان آدمی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. این عشق تنها به جسم نمیپردازد، بلکه روح و جان را نیز زنده و پرورش میدهد.

محتشم کاشانی