گنجور

شمارهٔ ۱۸۵

که گمان داشت که روزی تو سفر خواهی کرد
روز ما را ز شب تیره بتر خواهی کرد
خیمه در کوه و بیابان زده با لاله رخان
خانهٔ عیش مرا زیر و زبر خواهی کرد
که برین بود که من گشته ز عشقت مجنون
تو ره بادیه را بیهوده سر خواهی کرد
سوی دشت آهوی خود را به چرا خواهی برد
آهوان را ز چراگاه به در خواهی کرد
که خبر داشت که یک شهر در اندیشهٔ تو
تو نهان از همه آهنگ سفر خواهی کرد
محملت را تتق از پردهٔ شب خواهی بست
ناقه‌ات را هدی از بانگ سحر خواهی کرد
کس چه دانست شَدِ من که بر هجر و وصال
ملک را حصه به میزان نظر خواهی کرد
دست از صاحبی ملک دلم خواهی داشت
هوس یوسف مصری دگر خواهی کرد
که در اندیشهٔ این بود که از جیب غرور
سر جرات تو برین مرتبه برخواهی کرد
این زمان تاب ببینم چقدر خواهی داشت
این زمان صبر ببینم چقدر خواهی کرد
نه رخ از هم رهی اهل نظر خواهی تافت
نه ز بدبین و ز بد خواه حذر خواهی کرد
محتشم گفتم از آن آینه رو دست مدار
رو به بی‌تابی و بی‌صبری اگر خواهی کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

که گمان داشت که روزی تو سفر خواهی کرد
روز ما را ز شب تیره بتر خواهی کرد
هوش مصنوعی: او به این باور بود که روزی تو به سفر خواهی رفت و به این ترتیب، روزهای ما را از شب‌های تاریک و ناامیدی نجات خواهی داد.
خیمه در کوه و بیابان زده با لاله رخان
خانهٔ عیش مرا زیر و زبر خواهی کرد
هوش مصنوعی: اگر در مکان‌هایی همچون کوه و بیابان خیمه‌زنی، با چهره‌های زیبا و پر از گل لاله، خوشی‌ها و لذت‌های زندگی من را به هم خواهی ریخت.
که برین بود که من گشته ز عشقت مجنون
تو ره بادیه را بیهوده سر خواهی کرد
هوش مصنوعی: اینجا کسی بیان می‌کند که به خاطر عشق تو دیوانه شده و به همین دلیل بی‌هدف در راه‌ها پرسه می‌زند.
سوی دشت آهوی خود را به چرا خواهی برد
آهوان را ز چراگاه به در خواهی کرد
هوش مصنوعی: اگر بخواهی آهوهای خود را به چریدن در دشت ببری، باید آن‌ها را از مکان چریدنشان دور کنی.
که خبر داشت که یک شهر در اندیشهٔ تو
تو نهان از همه آهنگ سفر خواهی کرد
هوش مصنوعی: خبر دارم که در دل یک شهر، کسی به فکر توست و به همین خاطر، بدون اینکه هیچ‌کس متوجه شود، قصد سفر کردن داری.
محملت را تتق از پردهٔ شب خواهی بست
ناقه‌ات را هدی از بانگ سحر خواهی کرد
هوش مصنوعی: اگر بخواهی که شب را به پایان برسانی و به روزی نو و روشن وارد شوی، باید با شجاعت و اراده به کارهایت ادامه دهی و در زندگی‌ات تعالی و پیشرفت را جستجو کنی.
کس چه دانست شَدِ من که بر هجر و وصال
ملک را حصه به میزان نظر خواهی کرد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند حال من را که در عشق و جدایی، چگونه با توجه به نگاه و احساس شما به قضاوت می‌پردازم.
دست از صاحبی ملک دلم خواهی داشت
هوس یوسف مصری دگر خواهی کرد
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی دل مرا داشته باشی، باید از صاحب آن دل (محبوب) دست بکشی، و اگر به دنبال یوسف مصری دیگری هستی، باید بدان که آرزوهای تو تغییر خواهد کرد.
که در اندیشهٔ این بود که از جیب غرور
سر جرات تو برین مرتبه برخواهی کرد
هوش مصنوعی: این خیال در سر داشت که با اتکا به خودخواهی‌اش، جرات و شجاعت را در این مرحله به نمایش بگذارد.
این زمان تاب ببینم چقدر خواهی داشت
این زمان صبر ببینم چقدر خواهی کرد
هوش مصنوعی: این لحظه می‌خواهم ببینم چقدر می‌توانی تاب بیاوری، و همچنین می‌خواهم ببینم چقدر می‌توانی صبر کنی.
نه رخ از هم رهی اهل نظر خواهی تافت
نه ز بدبین و ز بد خواه حذر خواهی کرد
هوش مصنوعی: نه از چهره‌ی زیبای خود به کسانی که اهل فهم و نظر هستند، چیزی خواهی گرفت، و نه می‌توانی از افراد بدبین و بدخواه دوری کنی.
محتشم گفتم از آن آینه رو دست مدار
رو به بی‌تابی و بی‌صبری اگر خواهی کرد
هوش مصنوعی: بهتر است در برابر آینه به خاطر دل‌نگرانی و بی‌تابی‌ات زیاد هم به خودت نگاه نکنی، زیرا اگر چنین کنی، ممکن است دلت را به درد آورد.