شمارهٔ ۱۸۲
از جیب حسن سرو قدی سر بدر نکرد
کز خجلت تو خاک مذلت به سر نکرد
برق اجل به خرمنی آتش نزد دلیل
تا مشورت به خوی تو بیدادگر نکرد
چشمت ز گوشهای یزک غمزه سر نداد
کز گوشه دگر سپه فتنه سر نکرد
در بزم کس نماند که پنهان ز دیگران
از نرگسش نشانه تیر نظر نکرد
تا مدعی ز ابروی او چشم بر نداشت
تیری از آن کمان به دل من گذر نکرد
برد آن چنان دلم که نخستین نگاه را
در دلبری مدد به نگاه دگر نکرد
صد عشوه کرد چشم تو ضایع برای غیر
کاتش به جان من زد و دروی اثر نکرد
تیر کرشمه تو که با دل به جنگ بود
کرد آشتی چنان که مرا هم خبر نکرد
قانع نشد به نیم نگاه تو محتشم
خاشاک نیمسوز ز آتش حذر نکرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از جیب حسن سرو قدی سر بدر نکرد
کز خجلت تو خاک مذلت به سر نکرد
هوش مصنوعی: حسن با سروقد بلندش هرگز از جیبش بیرون نیامد، چرا که از شرم تو، خاک ذلت را به سر خود نریخت.
برق اجل به خرمنی آتش نزد دلیل
تا مشورت به خوی تو بیدادگر نکرد
هوش مصنوعی: نابودی ناگهانی زندگی، مانند آتش زدن یک کوره، به دلیل خیانت و ظلمی که در درون تو وجود دارد، انجام نمیشود.
چشمت ز گوشهای یزک غمزه سر نداد
کز گوشه دگر سپه فتنه سر نکرد
هوش مصنوعی: چشم تو از یک گوشه به ناز نگاه نکرد، اما از سوی دیگر، فتنهای به راه نیفتاد.
در بزم کس نماند که پنهان ز دیگران
از نرگسش نشانه تیر نظر نکرد
هوش مصنوعی: در مهمانی کسی باقی نمیماند که از نگاه جذاب نرگسگونش پنهان بماند و در نظر دیگران تاثیر نگذارد.
تا مدعی ز ابروی او چشم بر نداشت
تیری از آن کمان به دل من گذر نکرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که معشوق با نگاهش به مدعی توجه نکرد، هیچ ضربهای از کمان عشق به دل من نرسید.
برد آن چنان دلم که نخستین نگاه را
در دلبری مدد به نگاه دگر نکرد
هوش مصنوعی: دل من به قدری تحت تأثیر قرار گرفت که دیگر نتوانستم حتی به نگاه دیگری توجه کنم.
صد عشوه کرد چشم تو ضایع برای غیر
کاتش به جان من زد و دروی اثر نکرد
هوش مصنوعی: چشمان تو با هزار ادا و افسانه، به دیگران بیمحلی کردند و حسی در وجود من ایجاد کردند که هیچ تأثیری بر درویش ظاهر نداشت.
تیر کرشمه تو که با دل به جنگ بود
کرد آشتی چنان که مرا هم خبر نکرد
هوش مصنوعی: تیر ناز و غمزهات که با دل من درگیر بود، به گونهای آشتی کرد که حتی به من هم خبر نداد.
قانع نشد به نیم نگاه تو محتشم
خاشاک نیمسوز ز آتش حذر نکرد
هوش مصنوعی: محتشم به نگاه کوتاه تو راضی نشد و مانند خاشاکی که نیمسوز شده، از آتش نمیگریزد.

محتشم کاشانی