گنجور

شمارهٔ ۱۷۶

چند عمرم در شب هجران به ماتم بگذرد
مرگ پیش من به از عمری که در غم بگذرد
بی تو از عمرم دمی باقیست آه ار بعد ازین
بر من از ایام هجران تو یکدم بگذرد
هیچ دانی چیست مقصود از حیات آدمی
یکدمی کزعمر با یاران همدم بگذرد
گر بگفت دوست خواهد از حریفان عالمی
مرد آن بادش که می‌گفت از دو عالم بگذرد
خیل سلطان خیالت کز قیاس آمد برون
بگذرد در دل دمی صد بار اگر کم بگذرد
ای که باز از کین ما دامن فراهم چیده‌ای
دست ما و دامن مهر تو کین هم بگذرد
محتشم بیمار و جانش بر لب از هجران توست
کاش بر وی بگذری زان پیش کز هم بگذرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چند عمرم در شب هجران به ماتم بگذرد
مرگ پیش من به از عمری که در غم بگذرد
هوش مصنوعی: چندین سال از عمرم را در شب‌های جدایی به سوگ و غم می‌گذرانم. مرگ برای من بهتر از این است که عمری را در اندوه و ناراحتی بسر برم.
بی تو از عمرم دمی باقیست آه ار بعد ازین
بر من از ایام هجران تو یکدم بگذرد
هوش مصنوعی: بدون تو، لحظه‌ای از عمرم باقی نمانده است. ای کاش پس از این، حتی یک دقیقه هم از زمان جدایی‌ام با تو بگذرد.
هیچ دانی چیست مقصود از حیات آدمی
یکدمی کزعمر با یاران همدم بگذرد
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی معنای زندگی انسان چیست؟ زندگی او لحظه‌ای بیش نیست و باید این لحظه را با دوستانش سپری کند.
گر بگفت دوست خواهد از حریفان عالمی
مرد آن بادش که می‌گفت از دو عالم بگذرد
هوش مصنوعی: اگر دوست بگوید که از رقیبان دل می‌خواهد، خوشا به حال کسی که بتواند از این دو جهان بگذرد.
خیل سلطان خیالت کز قیاس آمد برون
بگذرد در دل دمی صد بار اگر کم بگذرد
هوش مصنوعی: تعداد زیادی از تصورهای تو که از مقایسه‌ها فراتر رفته‌اند، اگرچه به سرعت در دل می‌گذرد، اما تأثیر آن بسیار عمیق است.
ای که باز از کین ما دامن فراهم چیده‌ای
دست ما و دامن مهر تو کین هم بگذرد
هوش مصنوعی: ای کسی که دوباره به خاطر کینه‌ات برای ما دامنی گسترده‌ای، بدان که دست ما و دامن محبت تو نیز از این کینه عبور خواهد کرد.
محتشم بیمار و جانش بر لب از هجران توست
کاش بر وی بگذری زان پیش کز هم بگذرد
هوش مصنوعی: محتشم در حال بیماری است و جانش به خاطر دوری تو در خطر است. ای کاش به او یک نظر بیندازی قبل از آنکه خودش از دنیا برود.