گنجور

شمارهٔ ۱۷۴

طبیب من ز هجر خود مرارنجور می‌دارد
مرا رنجور کرد از هجر و از خود دور می‌دارد
چو عذری هست در تقصیر طاعت می پرستان را
امام شهر گر دارد مرا معذور می‌دارد
به باطن گر ندارد زاهد خلوت نشین عیبی
چرا در خرقهٔ خود را این چنین مستور می‌دارد
اگر بینی صفائی در رخ زاهد مرو از ره
که صادق نیست صبح کاذب اما نور می‌دارد
سیه روزم ولی هستم پرستار آفتابی را
که عالم را منور در شب دی جور میدارد
طلب کن نشئه زان ساقی که بیمی چشم خوبان را
به قدر هوش ما گه مست و گه مخمور میدارد
پس از یک مردمی گر میکنی صد جور پی‌درپی
همان یک مردمی را محتشم منظور می‌دارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طبیب من ز هجر خود مرارنجور می‌دارد
مرا رنجور کرد از هجر و از خود دور می‌دارد
هوش مصنوعی: طبیب من به خاطر دوری از خودم، مرا آزار می‌دهد و از همین دوری، رنج و درد به من می‌دهد.
چو عذری هست در تقصیر طاعت می پرستان را
امام شهر گر دارد مرا معذور می‌دارد
هوش مصنوعی: اگر در انجام عبادت و اطاعت خطایی رخ دهد و دلیلی برای آن وجود داشته باشد، امام شهر می‌تواند فرد را مورد عذر قرار دهد و ملامتش نکند.
به باطن گر ندارد زاهد خلوت نشین عیبی
چرا در خرقهٔ خود را این چنین مستور می‌دارد
هوش مصنوعی: اگر زاهدی که در خلوت به سر می‌برد، درونش عیبی ندارد، پس چرا لباس و ظاهر خود را این‌گونه مخفی نگه می‌دارد؟
اگر بینی صفائی در رخ زاهد مرو از ره
که صادق نیست صبح کاذب اما نور می‌دارد
هوش مصنوعی: اگر در چهره زاهدی زیبایی و صفایی می‌بینی، از او دور شو؛ چرا که او راستگو نیست. صبح کاذب است، اما باز هم نوری دارد.
سیه روزم ولی هستم پرستار آفتابی را
که عالم را منور در شب دی جور میدارد
هوش مصنوعی: من روزهای سخت و تاریکی را سپری می‌کنم، اما همچنان به نگهداری از روشنایی زندگی مشغولم؛ همان نوری که در شب‌های تار، جهان را روشن می‌کند.
طلب کن نشئه زان ساقی که بیمی چشم خوبان را
به قدر هوش ما گه مست و گه مخمور میدارد
هوش مصنوعی: از آن ساقی درخواست کن که نشئه‌ای به تو بدهد، زیرا نگرانی و زیبایی چشمان معشوقان به اندازهٔ فهم ماست، و گاهی ما را مست و گاهی نیز در حال سرخوشی نگه می‌دارد.
پس از یک مردمی گر میکنی صد جور پی‌درپی
همان یک مردمی را محتشم منظور می‌دارد
هوش مصنوعی: اگر پس از یک عمل خوب که انجام می‌دهی، به طور مداوم و در اشکال مختلف به آن عمل ادامه دهی، در نهایت همان یک عمل خوب با احترام و اهمیت فراوان مورد توجه قرار می‌گیرد.

حاشیه ها

1392/03/31 22:05
حسین

گمان کنم در بیت یکی مانده به آخر، مصرع اول، بیمی درست نیست. بینی درست است.

1392/03/31 23:05
شکوه

چقدر خوب میشد که از حافظ و سعدی و فردوسی و...هم شمایل ویا تصویری نبود دریغ و درد که از متفکر و دانشمندما خیام تصاویر متداول به صورت پیرمرد دایم الخمریست که از فرط مستی چشمانش بسته است .یا از حضرت حافظ مینیاتور بیروح و بزک کرده ای که حقیقتا به قول بزرگی حافظ رااز آسمان تصورات انسان پایین می آورد و در صف بشر معمولی قرار میدهد ...

1392/03/01 01:06
امین کیخا

شکوه جان با درود به تو ولی این کاربستگی باز نمی شود چون نگاره ای از ایشان نداریم و انچه می کشیم خیالی است ، راجع ان بزرگ هم که سخن زیبایی فرموده اند هم بنده حقیر باور دارم که باید ارزش ادم عادی در نگاه شان بالا رود نه اینکه حافظ را فرشته گون بکشیم ، مگر نه اینکه تصور ما از مقوله های در پیوست با زیبایی دیگرگون می شود گاهی می گفتیم ای بت چین ای بت چین ای صنم ، و منظورمان زیبا رخی دختران چینی بوده است حالا می شنوی کسی تعریف قیافه چینی ها را بکند یا ایا اوج زیبایی در قیافه مغولان کوتاه بی ریش چشم کوچک که در مینیاتورهاست امروز قابل افتخار است نه مغولان رفته اند و چینی ها مد روز نیستند حافظ را هر طور بکشیم باز باید ان را کشید و ان بزرگوار که فرمودید هم ازش بپر سید ایا ادم عادی چقدر حقوق در دیدگاهش دارد ، اهنگ ازردنت را ندارم با ارزوی درود و خرمی برای شما

1393/05/17 11:08
سیمین

تصور می کنم در بیت ماقبل آخر "بی می" یعنی "بدون می" صحیح باشد که اگر دو واژه جدا از هم نگاشته شوند ، خوانش را آسان تر خواهد کرد .