شمارهٔ ۱۶۵
نخواهم از جمال عالم آشوبت نقاب افتد
که من دیوانه گردم بازو خلقی در عذاب افتد
ز بس لطف من و اندام زیبایت عجب دارم
که دیبا گر بپوشی سایهات بر آفتاب افتد
اگر در خواب بینم پیرهن را بر تنت پیچان
تنم از رشگ آن بر بستر اندر پیچ و تاب افتد
غنود آن نرگس و شد بر طرف غوغا ز هر گوشه
ز بد مستی که بزم آراید و ناگه به خواب افتد
چسان پنهان کنم از همنشینان مهر مهروئی
که چون نامش برآید جان من در اضطراب افتد
ز هجر افتادم از دریوزه وصلش چو گمراهی
که جوید آب و با چندین مشقت در سراب افتد
ندارد محتشم تاب نظر هنگام لطف او
معاذالله اگر بر من نگاهش از عتاب افتد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نخواهم از جمال عالم آشوبت نقاب افتد
که من دیوانه گردم بازو خلقی در عذاب افتد
هوش مصنوعی: من نمیخواهم که زیبایی و جذابیت تو باعث شود که پردهای از چهرهات کنار برود، زیرا این امر من را دیوانه خواهد کرد و دیگران را نیز در رنج و عذاب میاندازد.
ز بس لطف من و اندام زیبایت عجب دارم
که دیبا گر بپوشی سایهات بر آفتاب افتد
هوش مصنوعی: به خاطر محبت من و زیبایی اندام تو، شگفتزدهام که اگر دیبایی به تن کنی، سایهات حتی بر روی آفتاب نیز میافتد.
اگر در خواب بینم پیرهن را بر تنت پیچان
تنم از رشگ آن بر بستر اندر پیچ و تاب افتد
هوش مصنوعی: اگر در خواب ببینم که لباس را بر بدنت پیچیدهام، از حسادت بدنم در بستر به حرکت و لرزش در میآید.
غنود آن نرگس و شد بر طرف غوغا ز هر گوشه
ز بد مستی که بزم آراید و ناگه به خواب افتد
هوش مصنوعی: نرگس در حال خواب آلودگی است و به همین خاطر، از هر طرف، سر و صدا و غلغلهای به پا شده است. این در حالی است که مستی او به قدری زیاد است که برای جشن و شادمانی آماده شده، اما ناگهان دچار خواب میشود.
چسان پنهان کنم از همنشینان مهر مهروئی
که چون نامش برآید جان من در اضطراب افتد
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم عشق کسی را که زیباییاش هر بار نامش را میآورم، از دوستانم پنهان کنم، در حالی که با شنیدن نام او جانم به تپش و اضطراب میافتد؟
ز هجر افتادم از دریوزه وصلش چو گمراهی
که جوید آب و با چندین مشقت در سراب افتد
هوش مصنوعی: از دوری معشوق به شدت ناراحت و پریشان هستم، مانند آدمی که در جستجوی آب باشد و در تلاشهای بسیار به محلی بیفایده و توهمی برود.
ندارد محتشم تاب نظر هنگام لطف او
معاذالله اگر بر من نگاهش از عتاب افتد
هوش مصنوعی: محتشم نمیتواند تحمل کند که در هنگام مهربانی او به من نگاه کند، چون اگر نگاهش ناپسند باشد، عذابش را به جان میخرم.