گنجور

شمارهٔ ۱۵۲

دوش گفتند سخنها ز زبان تو صریح
لله‌الحمد که شد کین نهان تو صریح
بود عاشق کشی اندر همه عهدی پنهان
آخر این رسم نهان شد به زمان تو صریح
خوش برانداخته‌ای پرده که در خواهش می
هست در گوش من امشب سخنان تو صریح
دوش در مستی از آن رقعه‌نویسی هر حرف
که دلت داشت نهان کرد بیان تو صریح
آن که می‌داشت عبور تو به مسجد پنهان
دوش می‌داد به میخانه نشان تو صریح
با تو هم دشمنی غیر عیان شد امروز
بس که سوگند غلط خورد به جان تو صریح
به کنایت سخن از جرم کسی گفتی و گشت
کینهٔ محتشم از حسن بیان تو صریح

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش گفتند سخنها ز زبان تو صریح
لله‌الحمد که شد کین نهان تو صریح
هوش مصنوعی: دیشب گفتند که سخنان بسیاری از دهان تو به شکل روشن بیرون آمده است. سپاس خدا را که این راز پنهان تو این‌گونه واضح شده است.
بود عاشق کشی اندر همه عهدی پنهان
آخر این رسم نهان شد به زمان تو صریح
هوش مصنوعی: عاشق‌کشی یک سنت پنهان در طول زمان بوده، اما اکنون این رسم در زمان تو به وضوح نمایان شده است.
خوش برانداخته‌ای پرده که در خواهش می
هست در گوش من امشب سخنان تو صریح
هوش مصنوعی: تو پرده‌ای را کنار زدی که در دل من اشتیاقی از عشق وجود دارد و امشب صدای تو به وضوح در گوشم می‌رسد.
دوش در مستی از آن رقعه‌نویسی هر حرف
که دلت داشت نهان کرد بیان تو صریح
هوش مصنوعی: دیشب در حالت مستی، هر چیزی که دلت می‌خواست را در نوشته‌ای پنهان کردم، اما بیان تو خیلی واضح و روشن است.
آن که می‌داشت عبور تو به مسجد پنهان
دوش می‌داد به میخانه نشان تو صریح
هوش مصنوعی: کسی که شب گذشته در حال عبور تو از مسجد بود، به طور مخفیانه در میخانه نشانی از تو را به دیگران می‌داد.
با تو هم دشمنی غیر عیان شد امروز
بس که سوگند غلط خورد به جان تو صریح
هوش مصنوعی: امروز، دشمنی که وجودش آشکار نبود، به خاطر اینکه قسم‌های نادرست زیادی به جان تو خورده شده، عیان شده است.
به کنایت سخن از جرم کسی گفتی و گشت
کینهٔ محتشم از حسن بیان تو صریح
هوش مصنوعی: تو به طور غیرمستقیم دربارهٔ گناه کسی صحبت کردی و به خاطر وضوح بیان تو، کینهٔ محتشم آشکار شد.